من نه پیرِ سال و ماهم گر سپیدم موی بینی
حسرت زلف سیاهی در جوانی کرده پیرم
#فرصت_الدوله_شیرازی
@golchine_sher
ای کاش که دکتر بشناسد مرضم را
یک"طُ" وسط این همه دارو بنویسد
#الههسلطانی
@golchine_sher
رتبه می خواهی چو خورشید از خلایق دور باش
سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
مادر عزیزم
دوستت دارم
بقدر تمام ستاره هایی که در سقف دلتنگی شبهای من سوسو میزند،
سرگردانم در رویای خیس شبانه،
هنوز تنِ پُراز درد من محتاج نوازش توست ،
هنوز رویاهای کودکی ام را با قصه های شبانه ی تو خواب می کنم
کاش میشد برگردی
تا دوباره
شانه های مهربانت ، تکیه گاه امن برای تنهایی من شود
کاش میشد برگردی
تا هزاران بار
زندگی را
عشق را
دنیا را
با نگاه معصوم تو معنا کنم
#افسانه_جویباری
#عضوکانال
@golchine_sher
ترک های دلم
اگر زبان باز کنند
انگشت نمای شهر می شود
تپش های پر ادعای دل تو
#افسانه_جویباری
#عضوکانال
@golchine_sher
کدامین صبح ،گلچین رد شد از باغ سحرخیزان
که بعد از آن فرو مُردند پی درپی شباویزان
در آن صبح شهادت سبز پوشانی از آن بالا
تمام وسعت چزابه را کردند گلریزان
شبی تفسیر آیات شکفتن را به زیبایی
روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان
روایت می کنی ازکوه و مجنون های گم نامش
دلم را می بری تا ارتفاعات قلاویزان
در اوصافت فرو دست و حقیرند استعاراتم
دلم سیراست از تمثیل ققنوسان و شبدیزان
و ماییم و فریب دامگاه رنگ رنگ اینجا
هیاهوی فرنگ است و هجوم خیل چنگیزان
بپرس این روزهای سرد،حال هم قطاران را
بپرس آیابرآن سجاده ها هستند شبخیزان؟
ببین همسنگرانت بی صدا درخویش می میرند
ازآن هایند جمعی همصدای فتنه انگیزان
پس از تو زندگی مان خالی از فصل شقایق هاست
که راهی نیست ما را بی تو در باغ سحر خیزان
اسیر جذبه ی خنیاگران غرب این ماییم
شبیه عنکبوتانی به تار خویش آویزان
میان لحظه هایم دیگر از ”فتحی”،”روایت” نیست
که مضمون های سرخم را درو کردند پاییزان
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
فرض کن زخم عمیقی به جگر داشته باشی
و سراسیمه به یک قاب،نظر داشته باشی
وقتی آتش به شب باغ،گل انداخته باشد
عکسی از پنجره ای سوخته برداشته باشی
شب،چهل چلچله بربام تو پر ریخته باشد
تاسحر دلهره ازکوچ پدر داشته باشی
غرق دلواپسی سوره ی یوسف بنشینی
وفقط پیرهنی بوی پسر داشته باشی
ابرها با شب دلتنگی تو راه بیایند
یعنی از واقعه ای تلخ،خبر داشته باشی
شب در این کوچه ببینی همه ی کودکی ات را
صبح،با یک چمدان قصد سفر داشته باشی
سیب سرخی که فقط سهم توبوده است نچینی
باز اما به تنت زخم تبر داشته باشی
چاه در راه و برادر به کمین گاه بخندد
ناگهان خم شده دستی به کمر داشته باشی
اولین شرط مسافر شدنت درشب دریاست
که دلی دستخوش موج خطر داشته باشی
فرض كن از سر شب همنفس قاب خموشی
چشم بی تاب به فانوس سحر داشته باشی
بنشینی به شب قبر ودلت را بتکانی
که درآن گم شده ای-قرص قمر-داشته باشی
بعد از این شعر،سراسیمه به این کوچه بیایی
یک نم عاطفه درسینه اگر داشته باشی
گوش کن در غزلم بوی پر سوخته ای را
فرض كن زخم عميقى به جگر داشته باشى
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
آسمـــان زیرِ باد و بــاران است
لب ِهر غنچه سبز و خندان است
دلِ مــــن خانه را بهـــاری کن
وقتِ در کــــردنِ زمستان است
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
یا گرمی یک بوسه به پیشانی من باش
یا علت یک عمر پریشانی من باش
با فاصله ای امن که آسیب نبینی
بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش
#سیدتقیسیدی
@golchine_sher
شبیه بوسه ای هستم
مُردَّد بین دین و دل
حلال مذهب عشقم
حرام شرع اسلامم
#سیدعلی_رکنالدین
@golchine_sher
وقتی که بر لبها نباشد طرح لبخندی
دیگر چه فروردینی و دیگر چه اسفندی؟!
گفتیم با دی می رود غم ها و با اسفند...
از راه می آید دوباره فصل خرسندی
گفتیم می آید بهار و میزند از گل
بر خشک چوب آرزوها تازه پیوندی
گفتیم و گفتیم و ولی هرگز ندانستیم
این زندگی دارد برای ما چه ترفندی
پس ما چرا دیگر نمی میریم و می بینیم
شرم پدر را در نگاه خیس فرزندی
بر این شکسته بال ها ای روزگار آخر
در این قفس راه نفس را نیز می بندی
فریادهامان بر نمی آید اگر. بسته ست
راه گلو را آتشین بغض دماوندی
می آید و پایان این غمهاست مردی که
او را به سر از جنس یازهراست سربندی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#اسفند
#عید
#بهار
@golchine_sher
مرا در بر بگیر ای مهربان! هرچند میدانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را
#فاضل_نظری
@golchine_sher