eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
895 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
من نه پیرِ سال و ماهم گر سپیدم موی بینی حسرت زلف سیاهی در جوانی کرده پیرم @golchine_sher
ای کاش که دکتر بشناسد مرضم را یک"طُ" وسط این همه دارو بنویسد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
رتبه می خواهی چو خورشید از خلایق دور باش سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مادر عزیزم دوستت دارم بقدر تمام ستاره هایی که در سقف دلتنگی شبهای من سوسو میزند، سرگردانم در رویای خیس شبانه، هنوز تنِ پُراز درد من محتاج نوازش توست ، هنوز رویاهای کودکی ام را با قصه های شبانه ی تو خواب می کنم کاش میشد برگردی تا دوباره شانه های مهربانت ، تکیه گاه امن برای تنهایی من شود کاش میشد برگردی تا هزاران بار زندگی را عشق را دنیا را با نگاه معصوم تو معنا کنم @golchine_sher
ترک های دلم اگر زبان باز کنند انگشت نمای شهر می شود تپش های پر ادعای دل تو @golchine_sher
کدامین صبح ،گلچین رد شد از باغ سحرخیزان که بعد از آن فرو مُردند پی درپی شباویزان در آن صبح شهادت سبز پوشانی از آن بالا تمام وسعت چزابه را کردند گلریزان شبی تفسیر آیات شکفتن را به زیبایی روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان روایت می کنی ازکوه و مجنون های گم نامش دلم را می بری تا ارتفاعات قلاویزان در اوصافت فرو دست و حقیرند استعاراتم دلم سیراست از تمثیل ققنوسان و شبدیزان و ماییم و فریب دامگاه رنگ رنگ اینجا هیاهوی فرنگ است و هجوم خیل چنگیزان بپرس این روزهای سرد،حال هم قطاران را بپرس آیابرآن سجاده ها هستند شبخیزان؟ ببین همسنگرانت بی صدا درخویش می میرند ازآن هایند جمعی همصدای فتنه انگیزان پس از تو زندگی مان خالی از فصل شقایق هاست که راهی نیست ما را بی تو در باغ سحر خیزان اسیر جذبه ی خنیاگران غرب این ماییم شبیه عنکبوتانی به تار خویش آویزان میان لحظه هایم دیگر از ”فتحی”،”روایت” نیست که مضمون های سرخم را درو کردند پاییزان @golchine_sher
فرض کن زخم عمیقی به جگر داشته باشی و سراسیمه به یک قاب،نظر داشته باشی وقتی آتش به شب باغ،گل انداخته باشد عکسی از پنجره ای سوخته برداشته باشی شب،چهل چلچله بربام تو پر ریخته باشد تاسحر دلهره ازکوچ پدر داشته باشی غرق دلواپسی سوره ی یوسف بنشینی وفقط پیرهنی بوی پسر داشته باشی ابرها با شب دلتنگی تو راه بیایند یعنی از واقعه ای تلخ،خبر داشته باشی شب در این کوچه ببینی همه ی کودکی ات را صبح،با یک چمدان قصد سفر داشته باشی سیب سرخی که فقط سهم توبوده است نچینی باز اما به تنت زخم تبر داشته باشی چاه در راه و برادر به کمین گاه بخندد ناگهان خم شده دستی به کمر داشته باشی اولین شرط مسافر شدنت درشب دریاست که دلی دستخوش موج خطر داشته باشی فرض كن از سر شب همنفس قاب خموشی چشم بی تاب به فانوس سحر داشته باشی بنشینی به شب قبر ودلت را بتکانی که درآن گم شده ای-قرص قمر-داشته باشی بعد از این شعر،سراسیمه به این کوچه بیایی یک نم عاطفه درسینه اگر داشته باشی گوش کن در غزلم بوی پر سوخته ای را فرض كن زخم عميقى به جگر داشته باشى @golchine_sher
آسمـــان زیرِ باد و بــاران است لب ِهر غنچه سبز و خندان است دلِ مــــن  خانه را بهـــاری کن وقتِ در کــــردنِ زمستان است @golchine_sher
یا گرمی یک بوسه به پیشانی من باش یا علت یک عمر پریشانی من باش با فاصله ای امن که آسیب نبینی بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شبیه بوسه ای هستم مُردَّد بین دین و دل حلال مذهب عشقم حرام شرع اسلامم @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
وقتی که بر لبها  نباشد طرح لبخندی دیگر چه فروردینی و دیگر چه اسفندی؟! گفتیم با دی می رود غم ها و با اسفند... از راه می آید دوباره فصل خرسندی گفتیم می آید بهار و میزند از گل بر خشک چوب آرزوها تازه پیوندی گفتیم و گفتیم و ولی هرگز  ندانستیم این زندگی دارد برای ما چه ترفندی پس ما چرا دیگر نمی میریم و می بینیم شرم پدر را در نگاه خیس فرزندی بر این شکسته بال ها ای روزگار آخر در این قفس راه نفس را نیز می بندی فریادهامان بر نمی آید اگر. بسته ست راه گلو را آتشین بغض دماوندی می آید و پایان این غمهاست مردی که او را به سر از جنس یازهراست سربندی @golchine_sher
مرا در بر بگیر ای مهربان! هرچند می‌دانم ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را @golchine_sher