eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
871 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو گفتی دوستت دارم ولی آرام پنهانی و پنهان کردن این راز یعنی اوج ویرانی دلم با رفتنت رنج عجیبی می کشد انگار و روزی خسته خواهد ماند از اندوه طولانی غمت را می خرم با این دل نازک تر از شیشه مبادا پاره سنگی را کنار شیشه بنشانی علیرغم ستم هایت خدایی باورت دارم نه از این دست باور های توام با پشیمانی برایت بارها گفتم عزیزم دوستت دارم تو آیا دوستم داری بگو هر گونه می دانی @golchine_sher
خدایا داد از این دل داد از این دل نگشتم یک زمان من شاد از این دل چو فردا داد خواهان داد خواهند بر آرم من دو صد فریاد از این دل @golchine_sher
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتی که به دل شکستگان نزدیکی / ما نیز دل شکسته داریم ای دوست @golchine_sher
این دل شکستنی است ، کـمی التفات کن در حمـل و نقـلِ این دلِ من ، احتیاط کن! دارد هـوای رابـطـه هـا ، خـوب مـی شود کـوشش بـرای وُسعـتِ ایـن ، ارتـبـاط کن ای مهربان! که قهرِ تواز حد گذشته است فـکـری بـرای پاسـخِ ایـن ، شـایـعــات کن من با کـمی نگاه و عسل خـوب می شوم درمـانِ مـن ، بـه داروی چـای و نبـات کن! بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب رُخ بـر رُخـم گُـذار ، مـرا کیش و مات کن بـازارِ شعـر و عـاطفـه و گُـل ، کسـاد شد یک مدتی کنـارِ کوچه ی باران بساط کن قلبم به دسـتِ توست، مبـادا کـه بشکنی جــانِ  تـمــامِ آیـنــه هــا ، احتیــاط کن ! @golchine_sher
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است مستی، همان حقیقت مستورِ زینب است آباد، خانه‌‌ای که در آن نور زینب است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی ﻋﻘﻴﻠة العرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب، شنیدنی‌ست... @golchine_sher
در زیباترین عاشقانه های جهان همیشه قلب یک زن در میان است زن،اگر نباشد پرنده ی شعر در شاخه های دفتر هیچ شاعری پر نمی زند... @golchine_sher
هم عاشقِ ماهتابِ زیبا شده ایم هم عاشقِ آفتابِ فردا شده ایم گل بوسه ی خورشید به روی لب ماست صبح آمده است و مثل گل وا شده ایم! @golchine_sher
چقدر ساده به‌هم ریختی روان مرا بریده غصّۀ دل‌کندنت امان مرا قبول کن که مخاطب‌پسند خواهد شد به هر زبان بنویسند داستان مرا گذشتی از من و شب‌های خالی از غزلم گرفته حسرت دستان تو جهان مرا سریع پیر شدم، آن‌چنان‌که آینه نیز شکسته در دل خود صورت جوان مرا به فکر معجزه‌ای تازه بودم و ناگاه خدا گرفت به دست تو امتحان مرا نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد بیا و تلخ‌تر از این مکن دهان مرا چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا @golchine_sher
این روز های سرد و حزن انگیز در پاییز برگ است می ریزد فقط یکریز در پاییز پاییز خون می ریزد انگار از رگ هر برگ از شاخه ها مرگ است حلق آویز در پاییز امسال، سال نسل کشتن های انسانی است خون می چکد، باز از کف چنگیز در پاییز مردم درون خواب هم کابوس می بینند از دست هرزه ، چشم های هیز در پاییز امسال از هر شاخه ای باروت می ریزد از شاخه های سبز زیتون نیز در پاییز کودک کشی چیز عجیبی نیست این دوران فصل غم است و زندگی ناچیز در پاییز هر جا که چشمت می خورد خون ریخته انگار که خاک اینجا هست حاصل خیز در پاییز یک روز می آید که صبر غزه خواهد شد از خشم و نفرت عاقبت لبریز در پاییز یعنی بهار از راه می آید پس از چندین تکرار بی رحمانه ی  پاییز در پاییز @golchine_sher
بی‌تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان بی‌تو بودن نتوان، با تو نبودن نتوان @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ببین! تشییع گل در اصفهان پایان ندارد عبور رودی از تابوت؟! این امکان ندارد ببخشی سیصد و هفتاد گل را در خزانی سخاوت تا به این اندازه را باران ندارد گرفته زیر هر تابوت را یک شهر، مجنون که لیلی تا به این حد عاشق حیران ندارد از آن روزی که معنا شد بهاران در خیابان گمانم اصفهان فصلی به جز آبان ندارد سرازیرست اشک از جان کاشی‌های مسجد که جز بارانِ اشک این مأذنه، جانان ندارد به جای گوی با سر عشق‌بازی‌های چوگان... که شوری مثل این در خاطرش میدان ندارد به هم هِی شانه‌ها تابوت می‌بخشند امروز ترازوی سخاوت ظاهراً میزان ندارد @golchine_sher