eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
836 عکس
287 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگفرش کوچه‌ها از ردپای من پُر است کیستم؟ در شهر خود آواره‌ای ناآشنا ...! @golchine_sher
وقت وداع حسرت خود را نشان بده دستی برای لحظه‌ی آخر تکان بده در من توان از تو گذشتن نبود و نیست قدری به من برای جدایی زمان بده یا با کسی مگو که دل از من بریده‌ای یا پاسخی به سرزنش این و آن بده گاهی به جای شکوه سکوت اختیار کن بگذار من هم از تو بگویم ! امان بده تا بعد تو برای کسی درد دل کنم آیینه‌ای به این دل بی‌ هم‌زبان بده @golchine_sher
نخواهد خورد هرگز غصه‌ی مال و منالش را گدای مرتضی میگیرد از او رزق سالش را تمام نوکران دلخوش به یک لبخند اربابند خوشا قنبر که لبخند علی خوش کرده حالش را کبوتر بچه‌ی دل عاشقانه تا نجف پر زد صد و ده بار دورش گشت و قیچی کرد بالش را مِیِ کهنه صد و ده ساله شد در خم به حرف آمد کز انگور ضریح مرتضی دارد کمالش را تمام کهکشان ها تحت فرمان علی هستند بپرس از وصله ی نعلین او جاه و جلالش را پیمبر شام معراج از خدا اسرار میپرسید صدای مرتضی میداد پاسخ، هر سوالش را هرآنکس که رجزخوانی کند بعد از علی قطعاّ شبیه طبل توخالیست مشنو قیل و قالش را اگر هر دم بگیرد جان من را باز خوشحالم که جای بازدم آن لحظه میبینم جمالش را @golchine_sher
از نـام خداسـت نـام زیبـای علی مانده است جهـان بـرای معنای علی بـا اعظم الاسما درِ خیبـر را کند یعنی کـه علی بود بـه لبهـای علی @golchine_sher
اگر عشق آخرین عبادتِ ما نیست پس آمده‌ایم این‌جا برای کدام دردِ بی‌شفا شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم...؟ @golchine_sher
می خواهمت ، مانند معتاد خماری که... مانند آزادی بـرای بـی قـراری که... می خواهمت ، از عشق کاری برنمی آید مانند چشمی خیس در پشت قطاری که... می خواهمت ، در خنده های یادت افتادن می خواهمت ، در گریه بی اختیاری که... می خواهمت ، در ضربه های سر به دیوارم در خـوانـدن امّن یجیب انتظاری که... می خواهمت ، اندازه سی سال تنهایی سی سال پاییزم به دنبال بهاری که... من دلخـوش پـایـان هـر پاییز می مانم روزی ' مرا در جوجه هایش می شماری ' که... @golchine_sher
مولای ما نمونهء دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرِئیل واژهء بهتر نداشته است چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است @golchine_sher
بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که؟ باز تکرار به بار آمده، می‌بینی که؟ سبزی سجده‌ی ما را به لبی سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، می‌بینی که؟ آن که عمری به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، می‌بینی که؟ حمد هم از لبِ سرخ تو شنیدن دارد گل سرخی به مزار آمده، می‌بینی که غنچه‌ای مژده‌ی پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که؟ @golchine_sher
دعا نمی‌کنم، این روزها مرادی نیست تو را به مهر و محبت که اعتقادی نیست! ببخش اگر که به تو خیره می‌شوم گاهی… خیال کرده‌ام این حاجتِ زیادی نیست! قبول کن به خدا بخت هم رقیب من است شبی که موی تو آشفته است، بادی نیست! سکوت کردی و دیدی چه زخم‌ها خوردم سکوت معنی‌اش این است: انتقادی نیست! تو شاهزاده‌ی مغرور قصه‌ای؛ جز من دوای بی‌کسی‌ات دست شهرزادی نیست! به سیل گریه قسم، آبروی من رفته‌ست از این به بعد به چشمانم اعتمادی نیست @golchine_sher
قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق قهرمانان را بیدار کند. قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راند. نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا – پریانی که سر از آب بدر می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسو‌هاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند: «دور باید شد، دور. مرد آن شهر اساطیر نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه‌ی انگور نبود. هیچ آیینه‌ی تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود. دور باید شد، دور. شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست.» همچنان خواهم خواند. همچنان خواهم راند. پشت دریاها شهری است که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است. بام‌ها جای کبوترهایی است، که به فواره‌ی هوش بشری می‌نگرند. دست هر کودک ده ساله‌ی شهر، شاخه‌ی معرفتی است. مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند که به یک شعله، به یک خواب لطیف. خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد. پشت دریاها شهری است که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است. شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند. پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت. @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
برخیز که عطرِ خوش ِبید آمده است بر دامن ِگل، غنچه پدید آمده است برخیز و به آفتاب لبخند بزن از هر طرفی نغمه ی عید آمده است @golchine_sher