eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای روز بیست و چهارم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 کمک کن تا که خشنودت نمایم نگردم باعث رنجت خدایم ز من بگذر عزیزِ مهربانم خدا بگشا در ِبخشش برایم @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
هر ناله‌ای که عاشق بیمار می‌کشد آتش به سینه‌های گرفتار می‌کشد گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد سنگم مزن! که شیشه‌ی شفاف قلب من حتی نوازشی شود، آزار می‌کشد باور نداشتیم که این قهرِ بی‌دلیل بین من و تو یک‌شبه دیوار می‌کشد یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال چشمی که نیست، حسرت دیدار می‌کشد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب اسیر باغچه، مدهوش خانه‌ام گویا نشسته عشق در آغوش خانه‌ام اینجا میان هر تپش قلب زندگی پیچیده است نام تو در گوش خانه‌ام نسپرده‌اند صورت ماه تو را به ذهن آیینه‌های یاد فراموش خانه‌ام هر شب سکوت بکر تو تکرار می‌شود در ضبط‌صوت عاشق و خاموش خانه‌ام آه ای درخت بید که مجنون‌تر از منی افتاده است زلف تو بر دوش خانه‌ام از لطف هم‌نشینی با چشم‌های تو خو کرده است خنده به دمنوش خانه‌ام ای دست گرم عشق بدون حضور تو غم می‌شود دومرتبه تن‌پوش خانه‌ام @golchine_sher
می‌گویم اما درد دل سربسته‌تر بهتر بغض گلوی مردها نشکسته‌تر بهتر وقتی که چای چشم پررنگ تو دم باشد مردی که پیشت می‌نشیند خسته‌تر بهتر در مکتب چشمت گرفتم «کاردانی» را ابروی تو هرقدر ناپیوسته‌تر بهتر سخت است فتح کشوری که متحد باشد موهای تو آشفته و صد دسته‌تر بهتر از دور می‌آیی و شعرم بند می‌آید موی تو وا باشد دهانم بسته‌تر بهتر @golchine_sher
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است @golchine_sher
«کربلای غزه» رباب ها،علی اصغر ها به مَذبَحَند کبوترها در آسمان و زمین پیچید شمیم پیکر اکبر ها ببین تبلور ایمان را در استواری مادرها نه حزن در دلشان دارند نه ترس، نسلِ دلاورها چگونه چشم فرو‌بندیم؟ به نیزه رفته کنون سَرها! کنون که کرب بلا غزه ست بدا به سستی باورها بگو بلند به اسرائیل! بمیرد از غم خیبر ها به صبح روشن پیروزی خوشا به حال کبوترها! @golchine_sher
چه بی‌قرار گرفتم سراغ کوی تو را تو را ندیدم و دیدم به خواب، روی تو را هزار گفته شنیدم، ولیک گوشِ دلم به شوق می‌شنود باز گفت‌وگوی تو را چه کرده چشمه‌ی چشم تو با لبِ غزلم که خود هوس نکند جز مِیِ سبوی تو را؟ نسیم می‌وزد از سمت تو به جانب من شنیده باز مشامم شمیم بوی تو را سؤال کرد سپهری: "کجاست سمت حیات؟" جواب دادم و کردم اشاره سوی تو را تو نیستیّ و به بالین، چنان شب پیشین بغل گرفته‌ام این‌گونه آرزوی تو را... @golchine_sher
همچو ابراهیم می‌آید سواری با تبر تا فروریزد بنای ظلم و بیداد بشر زورگویی که کمربسته به تسخیر جهان مانده حالا زیر بار جنگ غزّه تا کمر بسته دست مکر و نیرنگ شیاطین را ز پشت‌ می‌‌کند مکر خدا، نیرنگ او را بی‌اثر ریسمان وحشت افتاده‌ست دور گردنش می‌کند طوفانُ‌الاقصی حلقه‌اش را تنگ‌تر حفر کرده گور خود را با دو دستان خودش از ته چاله برون افتاده در چاهی دگر هیبت پوشالی‌اش رو به زوال و انحلال اسم و رسم و تاج و تختش می‌شود نامعتبر می‌رسد از طور سینا منجی والاتبار همچو ابراهیم می‌آید سواری با تبر... @golchine_sher
بریده ازهمه، دلخسته از هیاهوها... نشسته گوشه دنیا به سمت هر سوها... چقدر دلهره دارم که دوستم دارد؟؟؟؟ چقدر دلهره دارم همیشه ترسوها.... هنوز زیردو چشمت پناه می گیرم و سربه دار تو دادم اناالحقت گوها که تیرهای خلاص از هزار سو شاید.. تو ضامنم بشوی مثل بچه آهوها.... به قلب می کشمت روی شیشه ماشین... پرم از عطر نگاهت پرم از این بوها... نفس نفس به هوایت نفس کشیدن شعر... که زیربغض گلویت... وخیسی موها... صدات نغمه گنجشکهای اول صبح... چقدربا تو قشنگ است خنده ی قوها که لنج خسته من توی ساحلت مانده دوباره عطر تو آمد دوباره جاشوها!!! دلم گرفته و شاید نبینمت دیگر... تو را به گریه نشستم شبیه ترسوها... @golchine_sher
زیور به خود مبند که زیبا ببینمت با دیگران مباش که تنها ببینمت در این بهار تازه که گلها شکفته اند لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن رقصی چنان که آفت دلها ببینمت بگذشت در فراق تو شب های بی شمار هر شب دراین امید که فردا ببینمت ای ایستاده در پسِ این پرده ی غبار نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت نازم بی نیازی ات ای شوخ سنگدل هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت منت پذیر قهر و عتاب توام ولی می خواستم که بهتر از این ببینمت @golchine_sher
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا - تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید @golchine_sher