eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که هوای شهر شد سرد شکست وقتی که نشست برتنش گرد شکست آیینه در این زمانه از صاف دلی تا تکیه به حرف سنگها کرد شکست @golchine_sher
سرچشمه بدون طعم باران تلخ است بی سفره ی گرم، این زمستان تلخ است بی گردش آسیاب این گردش عمر هرلحظه به کام آسیابان تلخ است @golchine_sher
تا هوای آسمان در سر ندارد زنده نیست مرغ اگر پرواز را باور ندارد زنده نیست جان اگر بخشید بر دشت ودمن جاوید شد ابر اگر در چنته چشمی تر ندارد زنده نیست جای دارد در دل ما مِهر ختم المرسلین این صدف در خود اگر گوهر ندارد زنده نیست شوق دیدار شه لولاک در جانهای ماست هر دلی این شوق را در سر ندارد زنده نیست در دو عالم رزق ما از سفره ی احسان اوست توشه از این سفره هرکس بر ندارد زنده نیست @golchine_sher
هرچند که غم کند به جانش ریشه عاشق نکند ز جان خود اندیشه فرهاد بدان که راه دشوار وصال هموار نمی شود مگر با تیشه @golchine_sher
تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتی که از حصار من و ما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز ما به ضریحش دخیل بست با یک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم @golchine_sher
سرآغاز شعرم شده یا اباالفضل غزل تا خدا میرود  با اباالفضل سلام علیک ایها  العبد  صالح مطیع رسول وخدا یااباالفضل به پا خاسته در رکوع و سجود است به پای تو  هر  موج  دریا  اباالفضل امیدرباب است وکلثوم وزینب پناه حسین است تنها اباالفضل ابالفضل جانش سراپا حسین است حسین است جانش سراپا اباالفضل گره باز شد از همه مشکلاتم نگاهی به من کرد هرجا ابواالفضل شهید ومواسی و حامی وناصر علمدار وسردارو سقا اباالفضل مریض یهودی و شیعه ندارد طبیب است وکارش مداوا ابالفضل سرافراز شد تا سر وجان فدا کرد دم آخرین نزد زهرا اباالفضل دوبال آفرید از برایش خداوند اگر داد دست خودش را اباالفضل @golchine_sher
برخاسته چون موج و تلاطم کردند جان و دل خود نثار مردم کردند از خاکستر دوباره زاییده شدند آنها که به شعله ها تبسّم کردند @golchine_sher
برخاسته چون موج و تلاطم کردند جان و دل خود نثار مردم کردند از خاکستر دوباره زاییده شدند آنها که به شعله ها تبسّم کردند @golchine_sher
شاعر از کندوی مِهر تو عسل نوشیده است از شراب عشق تو در هرغزل نوشیده است هرکه از نام علی وقت اذان سرمست شد از خم حیّ علی خیرالعمل نوشیده است هر مسلمانی که مست از خودپرستی می‌شود از سراب لات وعزّی و هبل نوشیده است اشتری آمد به جنگ حیدر آن را پی کنید چونکه از آب جهالت این جمل نوشیده است هرکه در افتاد با دست خدا در این جهان شربت ناکامی از دست اجل نوشیده است شعر درویش از شراب هل اتی مدهوش شد این شراب ناب را روز ازل نوشیده است @golchine_sher
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است @golchine_sher
صبح است و به چشم خود جلا می‌خواهند گوشند و اجابت دعا می‌خواهند عید رمضان رسید و مردم عیدی از سفره ی احسان خدا می‌خواهند @golchine_sher
هر بارکه همراه سحرآمده است در شهر طراوتی دگر آمده است خش خش چه صدای دلنشینی دارد صبح است دوباره رُفتگر آمده است @golchine_sher
ای کاش به گوش جان رسد لحن شما از روز ازل بود دلم رهن شما فهمید شما ضامن آهو شده اید آهوی دلم دوید تا صحن شما @golchine_sher
تا ابرها بر مرکب ماتم نشستند باران شدند و بر زمین نم نم نشستند   با زخمهای پیکرت بر جان شیعه گویا هزاران زخم بی مرهم نشستند تا  پرتو  مِهر تو را در بر بگیرند گلبرگها هم سایه با شبنم نشستند در بزم اهل آسمان در سوگ خورشید آه و فغان و ناله گرد غم نشستند تا خط به خط روضه هایت راشنیدند لوح وقلم بر کرسی ی ماتم نشستند تنها نه آدم زیر این پرچم نشسته پیغمبران تا حضرت خاتم نشستند جمعی که پای کار عشقت ایستادند در جنت الماوی کنار هم نشستند @golchine_sher
تا مستحق رحمت بی انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتیکه از حصار من و ما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم با داغهای زینب کبری گریستیم با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم لب تشنه آمدیم  و به دریا زدیم رو در این حریم ،طالب آب بقا شدیم تا پشت پا زدیم به بی مِهری جهان با مِهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز ما به ضریحش دخیل بست با یک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم @golchine_sher
بی جا نبود این همه بیتاب شد فرات وقتی که دید تشنه تو را آب شد فرات تصویرماه روی تو در آب جلوه کرد اینگونه شد که خانه ی مهتاب شد فرات وقتی که دستهای تو از آب دست شست از جام دستهای تو سیراب شد فرات خوردند دیگران همه از آب، بی دریغ افسوس از برای تو کمیاب شد فرات تا صبح حشر، چشمه ی خون است و رود اشک تا سوگوار کودک بی خواب شد فرات دریا گذشت و رود فرو رفت در خودش دریا گذشت وغرقه ی گرداب شد فرات @golchine_sher
گل بود ولی جای به گلزار نداشت از حادثه ها رنگ به رخسار نداشت می سوخت به روی ناقه در آتش تب غیر از غل و زنجیر پرستار نداشت @golchine_sher
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد همواره در فراق پدر گریه میکند از دل چه قدر آه غریبانه میکشد بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد تا از سر پدر بتکاند غبار را با دست مهر بر سراو شانه میکشد جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو با این حساب دور تو پروانه میکشد یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم اینجا غزل تمام شده با نمی‌کشد @golchine_sher
آن راه که می رسد به تو جانکاه است آواره ی دشت از دلم آگاه است باید به هوای دیدنت برخیزم چون راه دراز و عمر من کوتاه است @golchine_sher
برخیز از خاک و ببین چشم ترم را آرام کن، آرام، حال مضطرم را برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان آرام کن آرام کن اهل حرم را بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود درهم  شکسته ماتمت بال وپرم  را نیلوفری گشتم شبیه مادر خود حتی نمی خواهم ببینی  پیکرم   را روز دهم دیدم کنار قتلگاهت بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت در عصر ماتم لاله های پرپرم را آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک خاموش کردم چادر شعله ورم را وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را با جان خریدم ضربه ی شلاق ها را اما ندادم دست دشمن معجرم را جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام همراه خود آورده ام اهل حرم را @golchine_sher
حضرت_محمدتا هوای آسمان در سر ندارد زنده نیست مرغ اگر پرواز را باور ندارد زنده نیست جان اگر بخشید بر دشت ودمن جاوید شد ابر اگر در چنته چشمی تر ندارد زنده نیست جای دارد در دل ما مهر ختم المرسلین این صدف در خود اگر گوهر ندارد زنده نیست شوق دیدار شه لولاک در جانهای ماست هر دلی این شوق را در سر ندارد زنده نیست در دو عالم رزق ما از سفره ی احسان اوست توشه از این سفره هرکس بر ندارد زنده نیست @golchine_sher
تا هوای آسمان در سر ندارد زنده نیست مرغ اگر پرواز را باور ندارد زنده نیست جان اگر بخشید بر دشت و دمن جاوید شد ابر اگر در چنته چشمی تر ندارد زنده نیست جای دارد در دل ما مِهر ختم المرسلین این صدف در خود اگر گوهر ندارد زنده نیست شوق دیدار شه لولاک در جانهای ماست هر دلی این شوق را در سر ندارد زنده نیست در دو عالم رزق ما از سفره ی احسان اوست توشه از این سفره هرکس بر ندارد زنده نیست @golchine_sher
تا تو هستی در کنارم در دلم تشویش نیست هیچ کس غیر از خیالت با خیالم خویش نیست نیست راهی غیر با سوز فراقت ساختن هرکسی را دوریت سوزاند دور اندیش نیست در بیابان بی هدف دنبال آب ای دل مگرد عشق اگریک سویه شد دیگر سرابی بیش نیست پایبند عشقم و شاید به دستت آورم هیچ راهی جزشکیبایی مرا در پیش نیست حال زارم را ندانستی رها کردی مرا عاقبت روزی به خود می آیی و درویش نیست @golchine_sher
یا_زهرا_س منم شمعی که از جان دادن پروانه می لرزد به روی گونه هایم اشک، دانه دانه می لرزد دل دریا نه تنها از غم مهتاب آشوب است که حتی در صدف هم گوهر یکدانه می لرزد از آن روزی که سوی خانه ام دشمن هجوم آورد تن طفلان من از دیدن بیگانه می لرزد پریشان است موی کودکانت فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دست شانه می لرزد چه آمد بر سراین خانه بعد از رفتنت بانو صدای در که می آید تمام خانه می‌لرزد @golchine_sher
منم شمعی که از جان دادن پروانه می لرزد به روی گونه هایم اشک، دانه دانه می لرزد دل دریا نه تنها از غم مهتاب آشوب است که حتی در صدف هم گوهریکدانه می لرزد از آن روزی که سوی خانه ام دشمن هجوم آورد تن طفلان من از دیدن بیگانه می لرزد پریشان است موی کودکانت فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دست شانه می لرزد چه آمد بر سراین خانه بعد از رفتنت بانو صدای درکه می آید تمام خانه می‌لرزد @golchine_sher