صبح آمده از تــو رونمایی کرده
چـشـمـان تــو باز دلـربـایی کرده
لبخند زدی تو با طلوع خورشید
خنـدیدن تــو جهانگشایی کرده
#محمدحسن_محمدی
@golchine_sher
لبت مرا به غزلهای نوجوانی برد
به عشقهای زمينی آسمانی برد
شکوفه لبِ گلگونِ تو، دوباره مرا
به خواب چیدن گلهای ارغوانی برد
کسی که آتش بیمهریاش مرا سوزاند
چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟
به زنده بودن من، نام زندگی مگذار
که این غریب فقط رنج زندگانی برد
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم
که عشق هرچه ز ما برد، ناگهانی برد
#علی_مقیمی
@golchine_sher
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالماند
قبرشان قبلهست حالا بیحرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...
اوج غربت در کدامین داغ معنا میشود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...
در مدینه کاخها با خاک یکسان میشوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ میشود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله میزد مادری با اشک، واویلا حسین
ناله میزد خواهری با اشک، واویلا حرم
#علی_ذوالقدر
@golchine_sher
مسیر مخفی آبی ،مسیر آبی رود
چگونه میشود آیا برای تو نسرود؟
به سوی کوچه ی سبزت پری نازک شعر
از این ترانه سلام و به این بهانه درود
تو اتفاق قشنگی میان صحبت صبح
شبیه بارش باران شبیه راز کبود
تنفس کلماتی در ازدحام زمین
ثبوت خلوت ماه ای میان گفت و شنود
تو خلسه ی لب حوضی کنار گریه ی ابر
تو آیه های حضوری به هرچه بود و نبود
طلای گندم شوقی میان بغض زمین
تمام معنی شعری به شرب و شهد و شهود
تو عین و شینی و قافی به سرخی کلمات
تو آبروی حروفی به چشم ابر آلود
مدار هر چه مدارا پرنده ی سحری
چقدر با تو قشنگ است هر فراز و فرود
شب و بهانه و اشک و دوباره دلتنگی
من و سکوت و تکلم من و قنوت و سجود
تو عطر مریم و زنبق تو انعکاس چه ای ؟
هوای شرجی اهواز ،ای زن موعود
"خیال خام پلنگم سر جهیدن داشت
خیال خام پلنگم چقدر کودک بود ....
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
با نگاهش فتنه در پیر و جوان انداخته
آه از این تیری که آن ابروکمان انداخته
میگذارد سر به روی شانههای دیگری...
بار ما را روی دوش دیگران انداخته!
بوسهی پنهان من مُهر لباش را باز کرد
قصهام را بر زبان این و آن انداخته
غصهی دنیا و عُقبیٰ را ندارم؛ سالهاست
عشق ما را از زمین و آسمان انداخته
من دعا کردم بمیرم، این دعا را باز هم
دستِ غیب انگار در آب روان انداخته!
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
به شوق فتح تو دل نقشه میکشید اما
خبر نداشت که این قله پرتگاه من است
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
سقوط از چشم هایت مردنی جانکاه خواهد شد
نفس وقتی غم آلود است شکل آه خواهد شد
به پایت سوختم تا قد کشیدی ،من زمین خوردم
همیشه عمر شمع از سوختن کوتاه خواهد شد
تو از من دور اما سالها در قلب من بودی
نصیب برکه، تنها نقش روی ماه خواهد شد
درخشانی شبیه شیشه ی افتاده در ساحل
که عابر با نگاهت مدتی گمراه خواهد شد
سرت گرم است بی من، با شلوغی های اطرافت
همیشه باغ بی حاصل تفرجگاه خواهد شد
لزوم فتح قلبت آیه ی انا فتحنا نیست
که هرکس می رسد از راه نادر شاه خواهد شد
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
@golchine_sher
اسفند روی آتشم این ماه پایانی
یک چین دیگر هم نشسته روی پیشانی
من با بهار و نوشدن بیگانه ام وقتی
بر جیب های وصله دارم نیست ایمانی
بذر امید و عشق باید کاشت اما من
باغی پر از زخمم ، پر از یأس و پریشانی
جایی برای شادی و عید و تحول نیست
دربسته ام روی بهار و عید و مهمانی
چون کهنه فرشی گرد غم در تارو پودم بود
از پشت بام آویختم خود را به آسانی
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
از بردن گلّه به چَرا نان میخورد
با غفلت اهل دِه چه آسان میخورد
غمناک تر از دریدن گرگ این بود
که بیشترش را خودِ چوپان میخورد
#ساحل_مولوی
#عضوکانال
@golchine_sher
نَمی از جذبهی چشم تو به دریا برسد
عمر این قوم بعید است به فردا برسد
از منِ سوختهدل روی بگردان، بگذار
بخشی از پیرهنت هم به زلیخا برسد
منِ بیمایه کجا؟ یوسف حُسن تو کجا؟
راضیام از تو به من سهمِ تماشا برسد
نعمت همدم و همصحبت عیسی بودن
گاه لطفیست که شاید به یهودا برسد
بعد از آن روز که موی تو رها شد در باد
گردنت -گرد جنونی- که به هرجا برسد
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
به دریا دل بزن تا بگذری از موج رسوایی
نمیرنجد غریق عشق از طوفان تنهایی
بهجز آیینه وقتی همدمی پیدا نخواهی کرد
چه رنجی میبری از دیدن تکرار زیبایی
صبوریهای من، ای عشق، تاوان گناهم بود
عجب صبر جمیلی بود این صبر زلیخایی!
همان قدری که در دل تشنه پایان دنیایم
همان اندازه سیرابم از این رنج تماشایی
برایم آرزوی زندگی کردهست و میدانم
تو هم، ای مرگ، داری با دل او راه میآیی
#نفیسهسادات_موسوی
#عضوکانال
@golchine_sher