eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
824 عکس
282 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیا غم هجران تو را نیز سرآورد پیراهن خونین تو را از سفر آورد آه این چه حریفی‌ست که در دور غم از او چون باده طلب کردم خون جگر آورد موج غم عشق تو به هرسو که دلش خواست آزرده دلم برد و دل آزرده‌تر آورد گفتی که به جز من به کسی دل نسپردی نفرین به سخن‌چین که برایم خبر آورد گفتم که حریف غم عشق توام اما دردا که مرا نیز غم از پای درآورد تو نم‌نم بارانی و من قطره‌ی اشکم هرکس که تو را دید مرا در نظر آورد در خاطر ما خاطره ی تلخ خزان بود این باغ چرا بار دگر برگ و بر آورد @golchine_sher
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا عمری‌ست که سرمایه‌ی ما، چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان‌جا حرم توست پس کرب و بلایت همه‌جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته‌ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی‌ست که تا روز ابد بر جگر ماست @golchine_sher
دوست دارد یا نمی‌خواهد مرا معلوم نیست عشق، بازی می‌کند با من چرا! معلوم نیست می‌کشم سر، هرچه می‌ریزد به جامم دست دوست کی در این میخانه می‌افتم ز پا معلوم نیست برگ دست شاخه را وقتی رها می‌کرد گفت: باد با خود می‌برد ما را، کجا؟ معلوم نیست یا نمی‌آید به چشم باغبان پاییز ما یا زمستان و بهار کاج‌ها معلوم نیست با طبیبان رنج ما را بازگوکردن خطاست جای زخم عشق بر دل‌های ما معلوم نیست @golchine_sher
گاهی بیا زبان مرا وا کن و برو طبع مرا به شعر شکوفا کن و برو رویت نشد عزیزم اگر آشتی کنی باشد؛ بیا سراغم و دعوا کن و برو! این درد سالیان دراز سکوت را حتی به یک سلام مداوا کن و برو حتی به اخم هم شده چیزی به من بگو حتی به اشک، بغض مرا وا کن و برو! پاییز را که پخش شده در حیاطمان با چشم‌های خیس تماشا کن و برو در پیش روی آینهٔ بختمان بایست خود را دوباره در دل من جا کن و برو در زیر سقف چوبی و آرام شعر من بد بگذران دمی و مدارا کن و برو تا باورم شود که نفس می‌کشی هنوز گاهی بیا در آینه‌ها ها کن و برو کاری به هم نداشتن اصلا قشنگ نیست گاهی بیا مرا و تو را "ما" کن و برو گاهی بیا سکوت مرا بشکن ای عزیز! گاهی بیا زبان مرا وا کن و برو! @golchine_sher
صد گره افتاده در کارم؛ چه کردم با خودم!؟ بد گرفتارم! گرفتارم! چه کردم با خودم!؟ در گلویم بغض درگیر است با آهِ مدام شاهدِ لحظاتِ دشوارم؛ چه کردم با خودم!؟ سال ها بازیچهٔ نفْس ِ طلبکارم شدم من به خود خیلی بدهکارم؛ چه کردم با خودم!؟ حالِ ایمانم مساعد نیست! تقوایم چه شد؟! سنگ شد قلبِ وفادارم؛ چه کردم با خودم!؟ اشکِ چشمانم چه شد؟! شوقِ مناجاتم کجاست؟! رفت لذت های سرشارم؛ چه کردم با خودم!؟ در سرم می پرورانم "حبّ دنیا" را مدام در "فنا" افتاده افکارم؛ چه کردم با خودم!؟ ای خدا عفو و گذشت و رأفت و صبرم چه شد؟! داشت رنگی از تو رفتارم؛ چه کردم با خودم!؟ داشت دستم ذکرِ تسبیحِ تو را؛ یادش بخیر... باب میلت نیست کردارم؛ چه کردم با خودم!؟ غفلتی سنگین به روی سینه ام افتاده است مانده زیرِ تلّ آوارم؛ چه کردم با خودم!؟ همدم ِ شیطان شدم! من که برایم سخت بود- لحظه ای چشم از تو بردارم!...چه کردم با خودم!؟ کوله بارم کاش خالی میشد از کوهِ گناه خسته از عصیانِ بسیارم؛ چه کردم با خودم!؟ باز هم با توبه و شرمنده برگشتم خدا خوب میدانم گنهکارم! چه کردم با خودم... دستهایم را گرفتی، گفتی: از پیشم نرو... من که خیلی دوستت دارم! چه کردی با خودت!؟ @golchine_sher
رنگ از رُخ یک مَرد پریدن یعنی ... خون خوردن و آبرو خریدن یعنی ... از قطره ی اشک پدرم فهمیدم که«کارد به استخوان رسیدن»یعنی ... @golchine_sher
دیگر آن انسان خندان روی قبلا نیستم فکر می کردم عزیزم، دیدم اصلا نیستم فکر می کردم پس از تو زندگی خواهد گذشت فکر می کردم ،ولی دیدم که آهن نیستم دوستت دارم، هنوزم روی قولم مانده ام کاش می شد بشکنم  آن را،ولی زن نیستم دوستان از پشت می آیند و خنجر می زنند حق من زخم است چون با دوست دشمن نیستم راضیم کردی که تنهایی برایم بهتر است ظاهرا راضی شدم اما عمیقا نیستم خسته ام از روزها، آغوش وا کن ای خدا باید امضا کرد جایی را؟ بیا ! من نیستم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
خوب آمده استخاره برمی گردی با دامنِ پر ستاره بر می گردی مانند کبوتران جَلدی بانو هر جا بِروی دوباره برمی گردی @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقبال شاعر مازندرانی از بیت مشهور رهبری - شاعر مازندرانی: 🔹رهبر معظم انقلاب در حوزه ادبیات، دریایی هستند و دیگر شاعران قطره؛ ایشان در زمینه غزل‌سرایی استاد الاساتید و ما هم سعی می‌کنیم دنباله‌رو رهبری باشیم. 🔸رهبری این توان را دارند که در هر بیت، مرثیه و غم را همراه با حماسه بیان کنند که تاثیری دو چندان دارد ضمن اینکه استفاده از تلمیحات و اشاره به نکته‌ها و داستان‌های قرآنی توسط ایشان حیرت‌برانگیز است. 🔹سعی کردم تمام قافیه‌های شعر رهبری را در غزل خود بیاورم و شعری در استقبال از بیت اخیر ایشان بسرایم. @golchine_sher @ahmadiraninasab
لبخندِ تو شعرِنابی از خورشید است هر اخمِ تو انقلابی از خورشید است هی پلک نزن شهر به هم می پاشد چشمان ِتو بازتابی از خورشید است! @golchine_sher
رد می شوی چه سر به هوا از نگاه من نفرین به چشم پر عطش سر به راه من من دوست دارم این هدف بی نتیجه را گیرم تویی بزرگ ترین اشتباه من! عمری پلنگ وحشی ِی دل پای برکه ها در جستجوی عکس تو می گشت ماه من! حالا ولی دریغ که هم صحبت همند انبوه گیسوان سپید و سیاه من با من بگو رفیق ! که یک بار هم شده تقدیر روزگار شود دل به خواه من؟! ای کاش بگذرد طمع چشم های تو از چشم های پر هوس بی گناه من @golchine_sher
دیگر مگو که روی زمین خشک سالی است جاری شده ز هر مژه ام رودخانه ای @golchine_sher
اینجا اگر قحطی بیاید آن گندمزار موهای تو را کجا باید پنهان کرد؟ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می ریخت رقص روسری ات گل به زیر پات  روییده بود دشت تغزل به زیر پات   هرجا قدم زدی فوران کرد چشمه ای  در صخره ها نبود تحمل به زیرپات وقتی نسیم رفتن تو می وزید، دشت  گسترده بود فرش گلایل به زیر پات حالا تومانده ای و همین خاطرات تو  دیگر نریخت دشت مغان گل به زیر پات  سارا! تلاطم ارس از اشک های توست از سیل اشک غرق شده پل به زیر پات  دارد صلابت سبلان آب می شود  در دره های غرق تامل به زیر پات  یک شب بیا به دشت مغان ای عروس ایل! تا بشکند سکوت شب ِ کلبه زیر پات @golchine_sher
باید کمک کنی کمرم را شکسته اند بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند نه راه پیش مانده برایم نه راه پس پلهای امن پشت سرم را شکسته اند هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند آیینه های دور و برم را شکسته اند گلهای قاصدک خبرم را نمی برند پای همیشه ی سفرم را شکسته اند حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو با سنگ حرف مفت ، سرم را شکسته اند @golchine_sher
قاصدک های پریشان را که با خود باد برد با خودم گفتم مرا هم می‌توان از یاد برد @golchine_sher
دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید نهج البلاغه، خطبه ۴۵ @golchine_sher
بسم‌اللّه‌الرحمن الرحیم. به استقبال حضرت عشق که فرمود: "دلا زمعرکه محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز" "گزیر ایمان" از باد و برف و بوران، هرگز نمی‌گریزیم از زمهریر و طوفان، هرگز نمی‌گریزیم ما دل‌شگستگانیم، کشتی‌شکستگان نه با ناخدای دوران، هرگز نمی‌گریزیم در حیطه‌ی بلاییم، هر روز کربلاییم از سختی بیابان، هرگز نمی‌گریزیم پیر مرادمان گفت: "هیهات منّا‌ الذّله" ما امّت مریدان، هرگز نمی‌گریزیم چون صخره‌ می‌گذاریم سر را به دامن تو ای کوهسار ایران! هرگز نمی‌گریزم از نیل تا فراتیم، قد قامت صلاتیم ما ملّت مسلمان، هرگز نمی‌گریزیم از اخم و خنده‌ی غیر، خالی‌ست قلب عاشق، ما بندگان یزدان، هرگز نمی‌گریزم ما پرچم قیامیم، شمشیر بی‌نیامیم ما از گزیر ایمان، هرگز نمی‌گریزیم @golchine_sher
بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! چون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است @golchine_sher
بهار می‌رسد و سال‌ِ دیگری‌، مادر! كه‌ می‌زنيم‌ دوباره‌ به‌ هر دری‌، مادر! كه‌ می‌زنيم‌ به‌ هر در كه‌ جای خالی تو كنارمان‌ بِنِشانيم‌ يك‌ پری ، مادر! كنارِ سفره‌ كه‌ شش‌ سين‌ شده‌ است‌ بعد از تو و چند شاخه‌ی‌ شب‌بوی‌ پَرپَری‌، مادر! كجاست‌ سبزه‌ی‌ لبخندهات‌ در سفره‌؟ كجاست‌ سبزی گُل‌های روسری‌، مادر؟ بدون‌ِ چشم‌ِ زلال‌ِ تو چندمين‌ سال‌ است‌ كه‌ ماهی‌ات‌ شده‌ در تُنْگ‌، بستری‌، مادر! حدودِ ساعت‌ِ سه‌، «سال‌ِ نو مبارك‌ باد!» چه‌قَدْر مثل‌ِ هميشه‌ مُعطّری‌، مادر! درون‌ِ قاب‌، تو مي‌خندی‌ و دو شمع‌ِ سياه‌؛ چنان‌ به‌ گريه‌ می‌افتند، «بهتری‌ مادر؟ نگاه‌ می كنی‌ و چند بوسه‌ و تبريك‌ نگاه‌ می‌كنی و اشك‌ دختری‌، مادر! ـ به‌ گونه‌های قشنگ‌ تو می‌چكد در قاب‌ چه‌ عيدِ غمزده‌ و گريه‌آوری مادر! هزار سال‌ِ دگر هم‌ كه‌ نو شود، نرسد به‌ پای‌ خوبی‌ِ تو هيچ‌ مادری مادر! @golchine_sher
از من دلیل عشق بازی خواستی تو باید بگویم دلبر من،دل حساب است @golchine_sher
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من بگذار پا به دیده‌ی شب‌‌زنده‌دار من شرمنده از گناهم و شرمنده‌تر که بود وقت گناه دیده‌ی تو اشکبار من از ما هزار حاجت غیر از ظهور هست ای آرزوی گمشده در روزگار من گفتم بیا...تو آمدی و... من نیامدم گفتم کجایی... آه... تو بودی کنار من تو ناظری به حالم و من تا ببینمت دستی بکش به آینه‌ی پُر غبار من @golchine_sher
نه! تو آن بی تاب سابق نیستی چون گذشته صاف و صادق نیستی در اجاقِ سرد رؤیاهای من شعله ی سرخ شقایق نیستی زندگی با عشق معنا می شود گوییا با من موافق نیستی…! دائماً این پا و آن پا می کنی فارغ از بند دقایق نیستی با چنین اوضاع و احوالی، عزیز مثل این که دیگر عاشق نیستی! گرچه بس تلخ است امّا ای دریغ! تو برای عشق، لایق نیستی حسّ من این گونه می گوید به من نه! تو آن پرشور سابق نیستی! @golchine_sher
گرچه طوماری از خطا داریم دست هایی پر از دعا داریم قطره ایم و مسافر دریا مثل یک رود ماجرا داریم گرچه رفتند و مانده ایم اما با شهیدان برو بیا داریم رویش سرخ مان مبارک باد برگ و باری ز ابتلا داریم تن به ذلت نداده و ندهیم ریشه در خاک کربلا داریم به جهان انقلاب صادر شد در دل عشق ردپا داریم با ولایت چنین درخشیدیم هرچه داریم از خدا داریم عطر صبح ظهور می آید به ظهورش امیدها داریم کاش میشد فدای او بشود جان ناقابلی که ما داریم @golchine_sher
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم @golchine_sher
سرسبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟ افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟ من شور و شر موج و تو سرسختیِ ساحل روزی که به سوی تو دویدم، تو چه کردی؟ هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی من قاصدِ خود بودم و دیدم تو چه کردی مغرور، ولی دست به دامانِ رقیبان رسوا شدم و طعنه شنیدم، تو چه کردی؟ «تنهایی و رسوایی» ، «بی‌مهری و آزار» ای عشق! ببین من چه کشیدم تو چه کردی @golchine_sher
اُمّید نشسته بر سرِ شانه‌ی ما پرواز کند دوباره پروانه‌ی ما صبح آمده گلها همگی خندانند خورشید سَرک کشیده در خانه‌ی ما @golchine_sher
تقدیم به همه شهدای امر به معروف از دیروز تا امروز... گره خورده است با اندیشه ی آلاله ها غیرت و پیچیده است در دنیا ،که ایرانی است با غیرت شبیه خار در چشمان دشمن بوده تا امروز دو رکن نهضت ایران اسلامی ، «حیا، غیرت» به خون خویش می غلتد وطن اما نمی میرد میان ذره های پیکرش باقیست تا غیرت به زور فتنه و کشف حجاب و هشتک و آشوب نمی گردد جدا از باور و قاموس ما غیرت در این آشفته بازار حیا،بار دگر بخشید میان پیکر تردید، جانی تازه را غیرت کسی از جنس «اِبدام» و «خلیلی» بود، «الداغی» شهید راه ناموس و جدال دشنه با غیرت @golchine_sher @gida13