eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادم تو را به دست خداوند مهربان دادم زمین که جای قشنگی برای گلها نیست تو را به رسم امانت به آسمان دادم ‌ دلیل بارش چشمان ابری ام مادر...! همیشه لحظه باران تورا نشان دادم پس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مُردم سر مزار تو هر روز سال جان دادم چه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور است کسی که جای ستاره به کهکشان دادم @golchine_sher
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش... هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند در میان بچه های کوچه اما با خودش کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!! . رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!! @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
انگار کمی مُردَّدی خواهم رفت دلخسته از این همه بدی،خواهم رفت بیخوابی امشبم گذشت اما شکر یک روز به خوابی ابدی خواهم رفت... @robaiiyat_takbait
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد،قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @golchine_sher
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد،قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @golchine_sher
"طفل اشکم دم به دم رو سوی دامن میکند دیده میداند که این کودک چه با من میکند" آن قَدَر فریاد سر دادم صدایم خسته شد ناله ام دارد لباس بغض بر تن میکند روزگاری این تبرها شاخه هایم بوده اند آنچه را که دوست با من کرد دشمن میکند؟؟!! من برای تو گذشتم از همه دارایی ام مثل سربازی که خود را وقف میهن میکند تیره و تار است دنیایم ،ولی تنهایی ام میرسد هر شب کنارم شمع روشن میکند... این تویی؟!یا خش خش برگ است یا هوهوی باد؟ بر سر خاکم کسی انگار شیون میکند...!! @golchine_sher
علی آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامرد ها در خانه اش بستند دستش را دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر ناز شستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را ، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از احراقِ این خانه چه خواهد ماند؟! تصور کن خرابه خانه ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را @golchine_sher
و روی سنگ مزارم نوشته می‌شد کاش که نوکرت شب جمعه کنار تو جان داد.... @golchine_sher
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش... هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند در میان بچه های کوچه اما با خودش کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!! . رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!! @golchine_sher
هر کس که نهاده‌ست به این خانه قدم را از خاطر خود برده همان ثانیه غم را انگار که بر بال ملائک شده زائر هر کس که گذر کرده خیابان ارم را هر قدر حرم آمدم از یاد نبردم آن‌بار که با مادر خود آمده‌ام را آباد شد از پا قدم ابر، بیابان بخشیده وجود از نظر لطف، عدم را در آینه کاریِ حرم فلسفه این است بسیار کنند از کَرَم این طائفه کم را در جمع گدایانم و تفسیر نموده‌ست با یک نظر لطف خود آیات کرم را می‌خواست که وصفش کند اما نتوانست شاعر خجل از کار خود انداخت قلم را @golchine_sher
به خاک پای امام مهربانی ها: همین که میدهی در بارگاه قدسی ات راهم به چشمم مینهم چون توتیا خاک حرم را ، هم صراط المستقیم عالمی،غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم نمک گیر است از بس آب سقاخانه ات، با شور از اینجا می‌بَرد محض تبرک آب، دریا هم چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رویا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده ام ای شاه نگاهی میکنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم @denj_tanhaii