eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
به خاک پای حضرت سلطان (ع) فابک_للحسین(ع) چنان که می برد عطش،ز طفل تشنه تاب را ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را نمی رسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او به کعبه پیش عطر تو،نمی زند گلاب را دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را غنیمتیست بودنت برای سرزمینمان نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را بهشت در ورودی حریم تو نشسته است بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین" برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری که دیده است هر قدم برابرش سراب را نوشتم آب آه آب،امید میشود عذاب که ذره ذره آب کرده قامت رباب را به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را و تیرهای حرمله چرا هدر نمیرود؟ بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها تحیُّر اینچنین به او رسانده اضطراب را رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله و شعر لال میشود،که مجلس شراب را..... بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی و مادری که آمده است وا کند طناب را.... @golchine_sher
برای مادرم ببین که روزیِ ما بعد تو فراوان نیست که سهم خانه ما عطر نان و ریحان نیست تو رفتی و همه جا بذر مرگ پاشیدند بهار های پس از تو کم از زمستان نیست بدون مهر تو مرگ است زنده ماندن من شبیه شاخه گلی آن زمان که باران نیست چه آتشی زده بر جان من نبودنِ تو دریغ، آخر این شعله ها گلستان نیست شبیه نامه بی مقصدی شده است دلم به هر که می‌رسد انگار صاحب آن نیست تو پرکشیدی و معلوم شد که پیله تن برای قامت پروانه غیر زندان نیست ### تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادم تو را به دست خداوند مهربان دادم زمین که جای قشنگی برای گلها نیست تو را به رسم امانت به آسمان دادم دلیل بارش چشمان ابری ام مادر...! همیشه لحظه باران تورا نشان دادم پس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مردم سر مزار تو هر روز سال جان دادم چه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور است کسی که جای ستاره به کهکشان دادم @golchine_sher
هدایت شده از دنج تنهایی
از کجا قصه را شروع کنم مقتل از التهاب میگرید خط به خط صفحه صفحه تاریخ واژه واژه کتاب میگرید وای از آن لحظه ای که میریزد آب پاکی به روی دست رباب... مثل چشمان شرمسار عمو دیده مشک آب میگیرید انعکاس سراب در چشمش از نگاهش چکید و جاری شد مادری که سراب می بیند مادری که "سراب" می گرید "به کدامین گناه کشته شده؟ طفل شش ماهه ات در آغوشت" این سوال بزرگ عاشورا قرنها بی جواب می گرید ای جهان!با غمش بساز و بسوز بر تن پاره پاره چشم بدوز چه عظیم است داغ این که سه روز بر تنت آفتاب میگرید چشمهای تو دید از نیزه بین آغوش خالی مادر جای اصغر، گره گره با خون روی دستش طناب میگرید چند روزی است اصغرش خواب است مادرش باز هم پی آب است شاید اصلا هنوز بی تاب است در خیال رباب میگرید . . . صاحب روضه ها کجاییکه میرود قصه سوی جاییکه مادرت می کند دعاییکه تا شود مستجاب میگرید @denj_tanhaii
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) کسی که بین بساطش به غیر آه ندارد درون زندگی اش حق اشتباه ندارد فدای مرد کریمی که باز می‌کند آغوش به روی هر که به جز خانه اش پناه ندارد خوشا به سائل کویش ، که در زیارت رویش رسیده است به آنچه که پادشاه ندارد جواب اوست سلامی ، به بد دهانی شامی اگر چه حرمت او را کسی نگاه ندارد فدای غربت او که میان خیل محبان به جز حسین و ابالفضلِ خود ، سپاه ندارد به غیر صلح چه مانده مگر برای کسی که درون خانه خود یار و تکیه گاه ندارد؟! حسن شبیه پدر ، سینه اش پر از غم و درد است ولی دریغ که مثل امیر ؛ چاه ندارد کسی نبود بگوید به جعده آن دم آخر که دست و پا زدن همسرت ، نگاه ندارد؟! هزار مرتبه شکر خدا که لحظه رفتن نگاه مضطربی سوی خیمه گاه ندارد! خوشا به حال برادر که ظهر روز دهم در- -میان لشگر خود یار نیمه راه ندارد ## فقیر و خسته به درگاهت آمدم ؛نظری کن به حال آن که به جز اشک خود سلاح ندارد @denj_tanhaii @golchine_sher
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن میان اهل کرم نیست همردیف حسن نهان نموده خدا نور خویش در قرآن گذاشت در دل هر آیه‌ی شریفه حسن حدیث مهر و وفا می‌شود هزار کتاب که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن خدا جمال خودش را در او تجلی داد هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟! ## آهای زائر ارباب یاد ما هم باش عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن @denj_tanhaii @golchine_sher
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد،قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @denj_tanhaii @golchine_sher
به خاک پای امیرالمومنین علی(ع) هر عاشقی که لایق وصل نگار نیست هر دل؛ برای عشق علی بی‌قرار نیست گاهی برای جار زدن از ولای او جایی رفیع تر ز بلندای دار نیست باید چگونه گفت که فضلش بیان شود؟! مردی که قدر او به کسی آشکار نیست سوزانده است هُرم نگاهش عقیل را در عدل او که صحبت ایل و تبار نیست شاهی که همنشین فقیران کوفه است جاه و مقام در نظرش اعتبار نیست فهمیده اند مرحب و عَمرو از نگاه او از خشم ذوالفقار مجال فرار نیست با افتخار نوکر این خانواده ایم گفتن ز غیر آل علی افتخار نیست @golchine_sher
22.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاک پای مظلوم‌ترین آقای عالم علی : آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامرد ها در خانه اش بستند دستش را دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر ناز شستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را ، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن ، خرابه خانه ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را! @denj_tanhaii @golchine_sher
يوم روزی که حضرت زهرا(س) پیراهن مبارک اباعبدالله الحسین (ع) را به حضرت زینب(س) به امانت سپردند آن زمانی که سخن از خلقت آدم نبود هیچ چیزی در زمین و آسمان ها هم نبود نه ، فراتر ، صحبت از پیدایش عالم نبود غیر نور اهلبیت و حضرت خاتم نبود صحبت از آن بود ، آنی که وجودش نور بود یعنی آن پیراهنی که تار و پودش نور بود شرح این پیراهن از آن روز مثل راز شد عقل عاجز ماند؛ از حیرت دهانش باز شد راه توبه از زبان جبرئیل ابراز شد روضه های "حاء و سین و یاء و نون" آغاز شد بوده بی شک از نگاه لطف فرزند بتول توبه ی آدم اگر آن روز گردیده قبول از کراماتش گره از کارها وا می‌شود با توسل بر نخش، یعقوب بینا می‌شود حضرت ایوب هم با آن مداوا می‌شود آتش نمرودیان " بَرْدًا سَلَاما " میشود پس برای حضرت یونس حقیقت روشن است او حیات خویش را مدیون این پیراهن است در بیانش"دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" وقت توصیفش زبانش مانده قاصر جبرئیل بسته بودند انبیا بر تار و پود آن دخیل حافظ موسی کلیم الله شد در رود نیل وصف آن را گفته اند انجیل و تورات و زبور از دلِ امواجِ طوفان نوح را داده عبور ## می نشیند دختری با اشک پیش مادرش پیرهن را می‌دهد مادر به دست دخترش بر لبش جاریست گویا حرفهای آخرش "دخترم!یادت بماند بوسه روی حنجرش گرچه در ظاهر کنار بچه هایم نیستم غم مخور،آن روز من هم روی تل می ایستم چون کمانداری که از چله رها کرده است تیر خطبه هایت را بخوان در شام با لحن امیر می‌شوند از خطبه هایت دشمنانش سر به زیر زینبم! از گرگها پیراهنش را پس بگیر چاره این کار را جز در شکیبایی نبین زینبم! کربُبلا را غیر زیبایی نبین " در روایات است وقتی ماه ماتم می‌رسد مادرش زهرا دوباره با قدی خم می‌رسد از دل افلاک چاووش محرم می‌رسد آه! دارد‌ نوبت تعویض پرچم می‌رسد پرچم ماه عزا در عرش این پیراهن است حضرت زهرا برایش اولین سینه زن است داغ عاشورای او بر دل اگر مانده هنوز غم مخور! تاریکی شب را سحر مانده هنوز چون برای انتقامش یک نفر مانده هنوز پس صبوری کن که هنگام ظفر مانده هنوز آن قمیصی که پناه اهل محشر می‌شود بر تن مهدیِ زهرا دیدنی تر میشود @golchine_sher
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد،قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو آرزوی محالی که مستجاب شدی برای مطلع شعرم تو انتخاب شدی چقدر چادر گلدار تو پناهم بود چقدر بین من و غصه ها حجاب شدی گلِ نشسته به چادر! به خاطرت داری چقدر در وسط روضه ها گلاب شدی؟ که روضه خوان به لبش تا که "یا حسین" آمد به یاد روضه شش ماهه اش کباب شدی مرا ببخش که در روزهای نا خوشی ام کنار بستر من غرق اضطراب شدی مرا ببخش اگر پای قد کشیدن من شبیه شمع فقط قطره قطره آب شدی ### قرار بود همیشه قرار هم باشیم ولی چه زود به دیوار خانه قاب شدی هنوز هم به جگر گوشه ات حواست هست؟ سکوت کردی و خندیدی و جواب شدی @golchine_sher
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد، قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @golchine_sher