نزدیک میشوم به تو تا مبتلا شوم
تا با رسوم عاشقی ات آشنا شوم
پاییز پشت پنجره ام قد کشیده است
باید به روی خاک بیافتم طلا شوم
من هیچ هیچ، ذرّه ی ناچیز هستی ام
وقتی که در وجود تو یا رب فنا شوم
از بازی زمانه و تقدیر خسته ام
از خویش خویش خسته و باید جدا شوم
هر وقت "یا مجیب" صدا می زنم تو را
باید که با تمام وجودم صدا شوم
بی بال و پر اگر چه شدم در حریم تو
مستم که در هوای حریمت رها شوم
حافظ شراب ناب بیاور بنوشمش
تا خالص از دو رویی و دور از ریا شوم
«فهمیدم اشتباه نبود انتخاب عشق»
نزدیک می شوم به تو تا مبتلا شوم
#منیژه_کمالی
#شفق
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای دوست من سلام، صبحت زیبا
ای معرفت و مرام، صبحت زیبا
خورشید نگاه می کند با لبخند
لبخند تو مستدام، صبحت زیبا
#نوروز_رمضانی
@golchine_sher
در خدمتیم، مَردِ خطر خواستی اگر
معجونی از جنون و هنر خواستی اگر
در سینهام دلیست پُر از داغ و غرقِ خون
این لاله را بچین، گُلِسَر خواستی اگر
شبهای خسته این تو و این مرغِ جانِ من
خوابت گرفت و بالش پَر خواستی اگر
از آسمان میآورم و هدیه میکنم
جای چراغِ خانه قمر خواستی اگر
زیبایی تو را که نمیفهمد آینه
از چشمِ من بخواه، نظر خواستی اگر
میگویم آنچه آینه دربارهات نگفت
در من نظر کن آینهتر خواستی اگر
تا شهرِ عشق، هر غزلم صد قطار شد
شعری بخوان، بلیطِ سفر خواستی اگر ...
#علیرضا_نورعلیپور
@golchine_sher
زندگی خوابهای گذشته است
که تعبیر میشود ...
زندگی تاب خوردنِ خیال
در روزهاییست
که هرگز عمرمان به آن نمیرسد
زندگی آغاز ماجراست ...!
#عباس_معروفی
@golchine_sher
میلم به گفتگوست ولی قیلوقال نه
عاشق سکوت میکند اما جدال نه
ما با دروغ راه به جایی نمیبریم
گفتی که میرسم به تو؟ با این روال نه!
عمری به حال عالم و آدم گریستی
اما به حال این دلِ آشفتهحال نه
ای برکهای که بوسه به مهتاب میزنی
نازکخیال باش ولی خوشخیال نه
بیچاره من که موجم و ساحل تویی، ببین:
حق میدهی به رفتنم اما مجال نه
ای دل بلند باد غرورت که پای عشق
خونت حلال گشت ولی پایمال نه
گفتی شبیه آینه و آه، با همیم
شاید مناسبیم ولی ایدهآل نه
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است
شاید از اول نباید عاشق هم میشدیم
این درست اما جدایی اشتباهی دیگر است
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت انتقام از بیگناهی دیگر است
روزگاری دلسپردنها دلیل عشق بود
اینک اما دلبریدنها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشم ظاهربین خطاست
آنچه با آیینه خواهم گفت آهی دیگر است
#فاضل_نظری
@golchine_sher
به دنیا آمدی تا شیعیان را سروری باشد
جهان در سایه لطف عدالت گستری باشد
تو فرزند علی(ع)بودی و از ذریه ی زهرا(س)
نمی شد جز حسن(ع) نام تو نام دیگری باشد
جهان فهمید پشت ابر هم خورشید می تابد
اگرچه شهرتش در حصر بودن، عسکری باشد
جهان شد فتح با اندیشه ات بی آنکه در گردت
شبیه مجتبی (ع)غمخوار و حتی لشکری باشد
به تفسیر تو پیدا کرده عالم راه را از چاه
چگونه می شود فرزند کوثر، عسگری باشد؟
زمین از حجت حق لحظه ای خالی نمی ماند
و این یعنی که باید شاه بیت آخری، باشد
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلام_علیک_یا_ابالمهدی
#یا_حسن_بن_علی_العسکری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gida13
@golchine_sher
هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست
هم موقع سفر چمدانم نبود و نیست
پشت سرم شب سفر آبی نریخته اند
یعنی که هیچ کس نگرانم نبود و نیست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمه ای است
که هیچ وقت قدر دهانم نبود و نیست
گفتند آفتاب تو در پشت ابرهاست
ابری درآسمان جهانم نبود و نیست
انگار هیچ وقت به دنیا نبوده ام
در هیچ جای شهر نشانم نبود و نیست
در دفتر همیشه نو خاطرات من
چیزی برای اینکه بخوانم نبود و نیست
قصدم نوشتن غزل است و نوشته هام
حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست
#صادق_فغانی
@golchine_sher
• کدخدا •
.
.
کج کرد پالانِ خرش را کدخدای ما
خونِ خر و پالانِ کج ماندهست پای ما
دستِ کجی میرفت اگر سوی خر و خورجین
خرج کفن میکرد دزد بینوای ما
وقتی سرِ خر را به سوی شهر کج میکرد
پشتِ سرش میرفت تیرِ ناسزای ما
تقدیرِ ما مثلِ خروسان سَر بریدن بود
آری یکی میشد عروسی با عزای ما
در پای وافور و کباب کبک خان میسوخت
قالیچههای دستباف نخنمای ما
کِی میشد آن جا دست روی دست بگذاریم
گرگی اگر شب نیلبک میزد به جای ما
بر گردن گربه سیاهان بود تقصیرش
وقتی نمیبارید باران با دعای ما
در شیشه میکردند خونِ ما و میگفتند
رنگی ندارد بعد از این دیگر حنای ما
زاغ سیاه ایل ما را چوب میزد خان
تا کم نیارد پیشِ کفش تابهتای ما
بیدی نمی فهمید حال وروز مجنونی
تا تب نمی کردند لیلی ها برای ما
آب و هوای شهر می افتاد از چشمش
وقتی کسی رد می شد از آب و هوای ما
میگفت فردا حشرِ ذرات است می بینید
مثلِ غباری در غروب روستای ما
چوب خدا هرچند اغلب بیصدا باشد
بشنو به فرق کدخدا، چوب خدای ما
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
در آینه جز صورت زیبا نمی بینی
اصلا غمی در چهره ی دنیا نمی بینی
حرف از بهار احتمالی می زنی هر روز
پاییز را در پشت در اما نمی بینی
رد می شوی از کوچه باغ خیس چشمانم
من را کنار جویِ غم تنها نمی بینی
از خنده هایم عکس می گیری ولی یکبار
در دوربینت بغض هایم را نمی بینی
در برکه ی من صورت ماهت نمی افتد
وقتی که دیگر کمتر از دریا نمی بینی
بر اینهمه ناگفتنی ها چشم می بندم
در پشت پلکم مرگ را حتی نمی بینی
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher