بعد از تو شرار آه میماند و بس
شبها و نبود ماه میماند و بس
بعد از تو سکوت و ظلمت و تاریکی
یک عاشق بی پناه میماند و بس
#صفیه_قومنجانی
@golchine_sher
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم ؟!
#سهراب_سپهری
@golchine_sher
مرا به جنگ "قافیه ها"نبر
بیا و خودت همه چیز را"ردیف"کن
#میثم_بشیری
@golchine_sher
خلوت گزیده را
به تماشا چه حاجت است؟
چون کوی دوست هست
به صحرا چه حاجت است؟
#حافظ
@golchine_sher
من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست
جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست
یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم
دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست
دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش
آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست
ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی
در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست
هر جا نکنی باز سر درد دلت را
چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست
ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم...
این لحظه که حرفت سند معتبری نیست!
دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست
یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست...
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد
امسال تقویمم بهاری مختصر دارد
رحمی به حال شاخه ی پرپر نخواهد کرد
شهری که در دستانِ گلچینش ،تبر دارد
ای ارغوانی یاسمن از من مپوشان رو
چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد
اری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود
تا که توان از جان من یکباره بردارد
رخصت اگر میدادی آتش میزد آنها را
چون ذوالفقارم بغض های شعله ور دارد
باران حریف چشمهای مجتبایت نیست
دریای ماتم در دل چشمان تر دارد
انجام کار خانه را بسپار بر فضه
کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد
عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر
وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد
از اول شب درد تصویر در و آتش
در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد
با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت
حالی شبيه یک مریض محتضر دارد
تنها تر از اینم نکن با رفتنت بانو
حیدر به غیر از تو کسی راهم مگردارد؟
روح الامین بدو ورودش پشت در میگفت:
اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد
#م_محمدی_مزینان
@golchine_sher
خواهی که مرا ز کار و بار اندازی
در حادثه های ناگوار اندازی
ای عشق! نگو نگفته ام روزی تو
بر گردن من طناب دار اندازی
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
یک عمر فقط عاشق ِچشمانِ توبودم
دلبسته به رسوایی این بود و نبودم
در سایه ی سرسبزی چشمان تو هیهات!
عمری دل و دین داده ام ولب نگشودم
دلواپسی ام را نه کسی دید ! نه پرسید؟!
چندیست که ابریست سراپای وجودم!
بوسید تو را باد، دلــــم لک زد و لرزید
ای کاش نمیدید،من اینقدر حسودم!
من آینه ی دق شده ام کاش ببینی
یک لحظه نه در فکر فرازم، نه فرودم
یک عمر فقط خیره به چشمان تو افسوس
"شعری که سزاوار تو باشد نسرودم"!
#صفیه_قومنجانی
@golchine_sher
هله نومید نباشی که تو را یار بِراند
گرت امروز بِراند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سَر میش بِبُرَّد
نهلد کشتهٔ خود را کشد آن گاه کشاند؟
چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نَرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بیگفت از این مِی همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
#مولانا
@golchine_sher
در وصالت اشک شوق و
در فراقت اشک غم
پشت و روی سكه ی من
هر دو يک تصوير داشت...
#ماشاالله_دهدشتی
@golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است
برهی لعنتیام عاشق گرگی شده است
سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت
گرگِ من بره نچنگیده به باران زد و رفت...
آه دکتر! لب او «صبر و ثباتم» میداد
بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» میداد
آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است
نفست همدم مردم شده باشد، سخت است
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد
برهام میل به بوسیدن گرگی دارد...
دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
#مهتاب_یغما
@golchine_sher
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند...!
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
بیشک بخیر میشود این صبح،
اگر مرا
با یک پیام ساده بهیاد آوری همین...
#مجتبی_سپید
@golchine_sher
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری
یا بمـان، یا که نـرو، یا نگهت میدارم!
#محسن_مرادی
@golchine_sher
تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد
همین که می چکد از چشم آسمان شعر است...
#سعيد_بيابانكي
@golchine_sher
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
دراین دوماهونیم که سهمت عذاب بود
حجمِ غمیکه داشت دلم بیحساب بود
در این دوماه و نیم ، تبسّم نکردنت
داغی بزرگ روی دل بوتراب بود
در اینمدینهایکهعلیبود و بیکسی
با بودنت ، برای سلامم جواب بود
خیلی برای مَردِ تو سنگین تمام شد
درخانه ، ماهِ صورت تو در حجاب بود
یکبار هم شفای خودت را نخواستی
با اینکه از تو هرچه دعا مستجاب بود
از شاخهیشکستهو این رنگ رزد تو
پیداست بادهای خزان پُر شتاب بود
هرشب کنار بستر تو تا اذان صبح
چشممبهلالههای روی رختخواب بود
تو ذرّه ذرّه آب شدی در نگاه من
ایکاشآنچهدیدی و دیدم سراب بود
قدِّ خمیده قسمت تو در بهار عُمر
پیری مرا نصیب به فصل شباب بود
در دین کافران سقیفه ، خدا گواه
زهرا زدن مقابل حیدر ثواب بود
#محمد_قاسمی
@golchine_sher
#امام_زمان
ربّـنـاهـای دلـم سـبـز و شـکـوفا نشده
چشم، روشن به رخ یوسف زهرا نشده
شد کویر، از غم غیبت دل درماندهٔ ما
بـاز هـم مستَحقِ فیض و تمـاشـا نشده
بیسبب نیستکه شد غیبت او طولانی
که هنـوز ایـن دل مـا غـرق تمنـا نشده
هـمـهٔ مـدعـیـان در پِـی دنیـای خودند
دل، بـرای فـرجـش هـیـچ مُـهـیّـا نشده
خـواسـتم تا بشـوم منتـظر و یاور او
چـقَدَر سـعـی و دعـا میکنم امـا، نشده
#جواد_محمدی_دهنوی
@golchine_sher
با این غزل دوباره دلم سوز و غم گرفت
از بازویت که گفت قلــم، گریهام گرفت
آیـینـهی پــر از تــرکـی بـانــوی حـیــا
از تو سـرودم و دل اهــل حـرم گرفت
هـمـواره درد داشـتـی و دم نــمیزدی
اینجا رسـید روضه و مداح دم گرفت
ای اولـیــن مـــدافــع راه ولــی حـــق!
در سوختو زمینو زمان را بههم گرفت
در سـینـهام نشست هـجـوم نگفتـههـا
بغضی گلوی شعر مرا بیش و کم گرفت
#فاطمیه 🏴
#الهام_زارع
دوست آشفتگی خاطر ما می خواهد
عشق بر ما همه باران بلا می خواهد
آنچه از دوست رسد ، جان ز خدا می طلبد
و آنچه را عشق دهد ، دل به دعا می خواهد
پیر ما غسل به خوناب جگر می فرمود :
که دل آیینه ی عشق است ، صفا می خواهد
تو و تابیدن در کلبه ی درویشی ما؟
تو خود اینگونه نخواهی ، که خدا می خواهد
بوسه ای زان لب شیرین ! که دل خسته ی من
پای تا سر همه درد است دوا می خواهد
گوش جانم ، سخن مهر تو را می طلبد
باغ شعرم ، نفس گرم تو را می خواهد
همچو گیسوی بلند تو شبی می باید
تا بگویم که دلم از تو چه ها می خواهد
تا گشاید دل تنگم به پیامی بفرست
آنچه گل از نفس باد صبا می خواهد
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
خدا خودش به دل کوچکم نگاه انداخت
مرا به خاطر تو در دل ِ گناه انداخت
دوباره گندم و سیب و حدیث تکراری
خلاصه هر دوی ما را به اشتباه انداخت
شبیه یوسف مصری هلاک تقدیریم
مرا به خاطر عشق تو توی چاه انداخت
نه چشم مانده به راهم نه پای مانده به گل
مصیبتی است که این روزها به راه انداخت
اگر چه طعم خوش خلوتت کنار من است
مخدری و خــدا بر سرم پـــناه انداخت
به خوبی تو ندیدم چرا که حضرت مـــِــهر
به محض آمدنت رو به قرص ِ ماه انداخت
همینکه پیش منی حال و روزمان خوب است
بمیرد آن که میان من و تو آه انداخت!
#صفیه_قومنجانی
@golchine_sher
گفتند گریه کم کن، خشکیده اشکِ چشمت
گفتم نمانده اشکی، خون گریه میکنم من!
#نگین_نقیبی
@golchine_sher
اگر این طور است که
با فکر کردن عاشق تو بمانم
بگذار بمانم
در فکر غرق شوم
اگر این طور استکه
با دوری عاشق تو بمانم
دور باش بگذار رسالتم را گم نکنم
اینجا هدف عاشق تو ماندن است
نه وصال
شاید کنار تو بودن
باعث شود
این را لحظه ای فراموش کنم.
#تهمینه_ظروفی
#عضو_کانال
@golchine_sher
از پیرهنت پاک نشد خون تو؛ یعنی:
با هرچه که عشق است برابر شده بودی....
#میثم_رنجبر
#_شهید_گمنام
@golchine_sher
وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی
چشمِ بد دور! غزلخوان شده باشی جایی
بله! یک روز تو هم حال مرا میفهمی
چونکه در آینه حیران شده باشی جایی
بیگناهیست که تهمت زده باشند به او
باد، وقتیکه پریشان شده باشی جایی
ماهِ من! طایفهی روزهبگیران چهکنند؟
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی
صورت پنجره در پرده نباشد از شرم
کاش! وقتیکه تو عریان شده باشی جایی
من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
میخواهمت چنانکه شب ِ خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب ِ تشنه آب را
محو تو ام چنانکه ستاره به چشم ِ صبح
یا شبنم ِ سپیده دمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
حال من حال قناری است که در فصل بهار
در قفس کنج یک ایوان زده زُل بر گل باغ
#عاصی
@golchine_sher
شاعر تو را دید و غم خود باز یادش رفت
شعر کبوتر با کبوتر باز .... یادش رفت
پرواز گیسوی رهایت را کبوتر دید
شرمنده شد از کار خود ، پرواز یادش رفت
چشمان تو مانند دریایی جدا از هم
موسی تو را وقتی که دید اعجاز یادش رفت
عطر تنت خوش بو تر از باغ ارم ... حافظ
با عطر تو مجنون شد و شیراز یادش رفت
حتی بنان از دوریت دلتنگ و محزون است
بغضی گلویش را گرفت .... آواز یادش رفت
#محسن_شیخی
@golchine_sher
همواره در صعود نیست رسیدن به اوج ها
یوسف(ع) به قعر چاه که افتاد عزیز شد!
#عاصی
@golchine_sher
شوره زاریست دلم ،دشت غزل خیز که نیست
بی حضورت غزلم شعر دل انگیز که نیست
شده دنیا قفسم می گذرد عمر ولی
زندگی کنج قفس خاطره آمیز که نیست
شهریاری دگرم هر غزلش شرح من است
حال من خوشتر از آن شاعر تبریز که نیست
یا هم آغوش گلی یا تنت از جنس گل است
مثل عطر خوش تو (بوی دلاویز) که نیست
بیقرار تو ام و بی خبر از حال منی
مثل پیمانه ی من صبر تو لبریز که نیست
کرده خون چشم تو هر بار دلم را بس نیست؟
خم ابروست بر آن خنجر چنگیز که نیست
#سعید_اصلانی
@golchine_sher