همیشه میخواندم
و لاله های دو گوشت را
بهسْحربارترین نغمه گرم میکردم
و سنگِ تختِ دلت را
به شعلهٔ سخنِ گرم، نرم میکردم:
«مرا به گوشهٔ چشمان خود محبت کن
«به نیملبخندی
«مرا
_به باغهای سخاوت
_بهبوسهزاران بر
«مرا به چهچه مرغان باغ دعوت کن
به چشمه ساران بر
مرا
به تاب تحمل فرا بخوان
_به صبوری
«ز لوح خاطرهام، خاطرات تلخ بشوی
«از این تَکُدر دیرینهام رهایی بخش
«مرا به خلوتِ خاصِ خودْ آشنایی بخش...
#حمید_مصدق
@golchine_sher
حال من، گنجشک خیسی زیر باران مانده است
از زمین و از زمان و از خدا هم رانده است
با شمایم سنگها! آباد باشد خانهتان!
تا خرابی سهم این ویرانهی درمانده است
بادها دیگر نگفتند از پریشانحالیام؟
شرحِ این دیوانه چندین ابر را بارانده است؟
هرکه در آوازهای زخمیام دقّت کند
حرف چشمم را اگر هم بسته باشد، خواندهاست
زندگی میرقصد و هرگز نمیفهمد کسی
بالهای کوچکش در چرخ او جا ماندهاست...
#سیده_نرگس_میرفیضی
@golchine_sher
چشمان من شبیهِ تو هرگز ندیده است
قربانِ آن کسی که تو را آفریده است!
تو مثلِ آن بلورِ روانی که آسمان
از شهد و شیر و شعر تو را پروریده است
یا آنکه دستِ معجزهسازِ خدا تو را
از روی کاردستیِ شیطان کشیده است!
گویی از آب و آتش و باد و خیال و خاک
یک قطره روی بومِ حقیقت چکیده است
شاید خدا برای تمام فرشتگان
پیغمبری به نامِ شما برگزیده است
شیرین که ماهپارهی زیبای قصه هاست
پیشِ طلوعِ روی تو حیرت دمیده است
یوسف که دست بستهی تقواست، پیشِ تو
دستانِ بی ارادهی خود را بُریده است!
گیسوی چون کمندِ تو یلداتر از شب است
پیشانیِ بلندِ تو مثل سپیده است
تو آن پدیدهای که زبان از تو عاجزاست
هرکس بخواهد از تو بگوید پدیده است...
#یدالله_گودرزی
@golchine_sher
دیوار های شهر دلم را خراب کرد
از من گذشت و غیر مرا انتخاب کرد
دیریست در درون دلم خانه کرده است
بیچاره من که عشق مرا هم جواب کرد
عمری نشسته ام به هوایش در انتظار
کاری که کرد با من و انگور ناب کرد
رفت از دلم ولی به دل دیگری نشست
آتش به پا شد و دل من را کباب کرد
پروردگار عالمیان بعد رفتنش
غم را برای من دو برابر حساب کرد
#حسین_نارویی
#عضوکانال
@golchine_sher
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
#شهریار
@golchine_sher
بگُذارید کمی شعر تلاوت بکنم
به خدای غزلم عرضِ ارادت بکنم
سرِسجّاده ی دفتر بِنِشینم تا صبح
آنقَدَر شعر بگویم که قیامت بکنم
نه یهودی،نه مسیحی، نه مسلمانم من
بگُذارید خیالِ همه راحت بکنم
«بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم»
چه لزومی است که احساسِ خجالت بکنم؟!
بگُذارید شبان باشم و موسی نشوید
که خدا را به فلان شکل عبادت بکنم
به کسی ربط ندارد که به جایِ اَشهَد
غزلم را سرِ سجاده قرائت بکنم!
به خدا میرسم از گوشه ی میخانه اگر
بُتِ خود را بگُذارید زیارت بکنم
#محمد_رضا_نظری
@golchine_sher
هر چند که از گردش دنیا سیریم
با نور تو مهر و آشتی میگیریم
آنقدر به گرمای تو عادت کردیم
یک روز نبینیم تـــــو را مـــیمیــریم
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چـون غنچۀ بـاغ ارغوان باش و بخنـد
سازی بنـواز و نغمهخوان باش و بخنـد
صبـح اسـت و شروع تازۀ خـوشـبختـی
آسـودۀ غمهای جـهان باش و بخند
#شهراد_میدری
@golchine_sher
من برای صیدآغوش تو دستم بازباز
چون عقابی که دمادم می گشاید بال را
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
گاه شاعر بغض دارد در گلو ، در سینه آه...
بغض ها گر اشک شد باید قلم گیرد به دست!
#عاصی
#عضوکانال
@golchine_sher
لیلا دوباره قسمت ابن السّلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
میشد بدانم اینکه خطِ سرنوشتِ من
از دفترِ کدام شب بسته، وام شد؟
اوّل دلم، فراقِ تو را سرسری گرفت
و آن زخمِ کوچکِ دلم آخِر جُذام شد
گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد. گل سرخم! تمام شد
شعر من از قبیلهٔ خونست. خون من،
فوّاره از دلم زد و آمد کلام شد
ما خونِ تازه در تن عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو، رمزالدّوام شد
بعد از تو باز عاشقی و باز …آه نه!
این داستان به نام تو، اینجا تمام شد
#حسین_منزوی
@golchine_sher