اگر از طاقت طاق تو سرریزم حلالم کن
اگر این روزها با خود گلاویزم حلالم کن
تو دریای هزاران رودی و من جوی باریکی
در استغنای تو بسیار ناچیزم حلالم کن
شنیدم تازگی ها شعر های شاد می خوانی
برایت مثل یک شعر غم انگیزم حلالم کن
شبیه باد در موی تو میپیچند حرفی نیست
شبیه کوه در پای تو می ریزم حلالم کن
چه فرهادی که شیرین را به حال خود رها کردی
اگر من مفت چنگ خسرو پرویزم حلالم کن
خدا در جدول تقویم حتی از تو دورم کرد
اگر صبح بهاری ، عصر پاییزم حلالم کن
حلالت کرده ام گر آفتاب این و آن باشی
حلالم کن اگر باران یکریزم حلالم کن
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
چنان نهفته ام اسرار عشق را که لبم
خبر نیافت که نام که بر زبان منست
#کلیم_کاشانی
@golchine_sher
برای آنکه نگویند "جستهایم و نبود"
تو آن که جسته و پیداش کردهام،آن باش
#حسین_منزوی
@golchine_sher
انگور سردری دم خانه ات منم؛
در آرزویم این که شرابم کنی عزیز!
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد!
#هلالی_جغتایی
@golchine_sher
کجای وسعتی از آفتاب گردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟!
کجای این شب مهتاب میزنی لبخند
به روی مزرعه ی آفتاب گردانها
شهید باغ اشارات چشمهای تواند
که ماندهاند در اوصافشان غزل خوانها
تمام جاده چراغانی نفسهایت
نشسته اند به پا بوسي ات خيابانها
زمین قلمرو گلهای آفتابی توست
زمان پر از هیجان شکوفه بارانها
دوباره دست تکان میدهی از آن سو ها
دوباره شور شگفتی است در نیستانها
کنار تپه ي نرگس مسافری میخواند
خوشا هواي تو وجشن گل به دامانها
درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
پرندگانِ پراکندهاند انسانها!
بهار مي رسد از راه تازه مثل ظهور
خوش است فرصت گل چيدن از فراوان ها
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
تا این که مرا بعدِ تو سرگشته ببینند،
در شهر کشیدند خیابان زیادی...
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
من آن طبیب زمینگیر زار و بیمارم
که هرچه زهر به خود می دهم نمی میرم
من و تو، آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم
به دام زلف بلندت دچار و سرگرمم
مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم
درخت سوخته ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
این چند هزارمین
شبِ بی خوابیست؟
ای عشق فقط
حساب دستت باشد...
#جلیل_صفربیگی
@golchine_sher