این جمعه برایت غزلی ناب بگویم
از این غم وهجرِ دل بی تاب بگویم
یک بار گذرکن تودراین دشت خرابم
تااز عطش وچشمه ی بی آب بگویم
اززحمت بی حاصل وازآتش عشقم
یاازلب پُرحسرت میراب بگویم
ای ابر اُمیدم توبزن بَرسرو رویم
شبنم شوَم و بادل سیراب بگویم
کُن گوشه ی چشمی تو بَر این خط سیاهم
راوی شوَم و از رُخ مهتاب بگویم
شب را به سحر کردم وخواب آمده سویم
دنباله ی شعرم پس از این خواب بگویم
این خوابِ خوشم باد حرامم که به فردا
شاید نتوانم غزلی ناب بگویم
#فاطمه_دستجردی
@golchine_sher
ز گفتگوی تو بوی گلاب میشنوم
مگر بهجای زبان، غنچه در دهن داری؟!
#صامت_اصفهانی
@golchine_sher.
گرچه عمری ست فقط سنگ مزارم هستم
مثل یک پنجره در فکر بهارم هستم
مُردم از بس که به کابوس خودم خیره شدم
گاه انگار ، سر ِ چوبه ی دارم هستم
ساده تر از همه، غم دیدم و لبخند زدم
فکر کن آینه ای ، زیر ِ غبارم هستم
شعر ، آرامش ِ هر روزه ی من شد ، با آن
خسته در خلوت ِ خاموش ِحصارم هستم
ساده ام ، ساده ، مرا سرزنش اصلا نکنید
وارث ِ سادگی ِ ایل و تبارم هستم
زنم اما به کسی پشت ، نکردم هرگز
مثل یک مرد سر ِ قول و قرارم هستم
چمدان بسته ام از شهر خودم خواهم رفت
من فقط منتظر ِ سوت ِ قطارم هستم
#سیمین_علیزاده
#عضوکانال
@golchine_sher
قبله ی حاجت بُوَد حتی دَرِ زندانتان
گشت زندانبان بصره پیرو ایمانتان
منقلب کرده دل رقاصه را اشک شما
پارسا شد با دعا و ناله ی پنهانتان
ضامن اهو کجا و دوری یوسف کجا
من به قربان فراق یوسف کنعانتان
گر حسین فاطمه از خاک و خون دارد کفن
شد غل و زنجیر اما چون کفن بر جانتان
آیه آیه مصحف خون خدا در کربلاست
روی جسر کاظمییه شد رها قرانتان
#کوثر_یوسفی
#عضو_کانال
#شهادت_امام_کاظم
@golchine_sher
یا تمنای وصال تو مرا خواهد کشت
یا تماشای جمال تو مرا خواهد کشت
#هلالی_جغتایی
@golchine_sher
هر روز غروب؛ شد وجودش جنجال
در روضهٔ آهستهٔ خود رفت از حال
لب-تشنه به روی خاک، گریان میشد
در عمقِ سیاهچال یادِ گودال!
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
سیب من چرخیدی و با اتفاق دیگری
عاقبت افتادی اما توی باغ دیگری
قسمت تو رفتن از باغ است اما سهم من
قصهای که میرسد دست کلاغ دیگری
بعد تو با هر کسی طرح رفاقت ریختم
تا فراموشم شود با داغ، داغ دیگری
عشق کورم کرد و بر دستم چراغی هدیه داد
تا بیندازد مرا در باتلاق دیگری
آنچه بعد از رفتن تو سر به زیرم کرده است
ماندهام عشق است یا ترس از فراق دیگری
طبق قانون وفاداری به پایت سوختم
طبق بند آخرش رفتی سراغ دیگری
#علی_صفری
@golchine_sher
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!
نمیبینم تو را ابری است در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز میگردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میلهها ماندم
تمام هستیام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر میگشتم از امروز میدیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه میماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود، خوبم... بهترم یعنی!
#مهدی_فرجی
@golchine_sher