با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را
از آسمــان بــه دامنـــــــــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمــــام گلهـــــــا بوييده ام تـــــــــــو را
رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را
از هــــر نظر تــــــــو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
قیصر امین پور
@golchine_sher
بیشترین عشق جهان را
به سوی تو میآورم...
چرا که هیچ چیز درکنار من
از تو عظیم تر نبوده است...
#احمد_شاملو
@golchine_sher
دلم آرامشِ طولانیِ با یار می خواهد!
کمی بوسه، کمی مویت، کمی دیدار می خواهد
میان حسّ تنهایی، میان حال مخدوشم
از آن "آرام باش جانم"، دلم بسیار می خواهد!
#مرتضی_حسنی
@golchine_sher
تفنگ می شدم ای کاش تا به شانه بگیرد
و یا پرنده که شاید مرا نشانه بگیرد
چنان به آتش مهرش کشانده و به فرارم؛
که هرچه می دوم این شعله ها زبانه بگیرد
مرا کفایت آغوش اوست آه چنان که
دو مرغ عشق که مستانه کنج لانه بگیرد
و چون خمیر پر از شهوت تنور شوم تا
که دستهام به دستانش آشیانه بگیرد
مفاعلن فعلاتن، تو را بهانه بگیرم
مفاعلن فعلاتن، تو را بهانه بگیرد
اگر به او نرسم پس چه بهتر این که بمیرم
که انتقام مرا مرگ از زمانه بگیرد.
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
فقط برای کام خود لب تو را نمی گزم
کسی که شهد می خورد، عسل ارائه می کند
کاظم بهمنی
@golchine_sher
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید، ولی هرگز مرا نشناختی..
#فاضل_نظری
@golchine_sher
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش
#سیمین_بهبهانی
@golchine_sher
میمیرم اگر باشم و یک روز نباشی
من بیشتر از خود به وجود تو دچارم...
علی صفری
@golchine_sher
وقتی گِره زِ روسریات باز میڪنی
شان نُزول مثنوے عاشقانهای...
#هاتفمهدی_قنبری
@golchine_sher
#امام_زمان_عج_مناجات
از عمق وجود بیقرارت هستیم
وقتی که بیایی همه یارت هستیم
ما مردم کوفه نیستیم آقا جان
تا لحظهی مرگ در کنارت هستیم
#مجتبی_خرسندی
@golchine_sher
#شعر_اعتراضی
#امام_زمان_عج_مناجات
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد
چقدر دغدغه داری که روسفید شوی
به حد وسع برای فرج مفید شوی
چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی
چه روزها که فقط منفعت پرست شدی
چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟
زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی
چقدر محضر او دیده ی تر آوردی
ادای منتظران را فقط دراوردی
بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم
بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم
بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم
بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم
بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم
کنار او همه راهی کربلا باشیم
خدا کند که بسوزیم و آه.. گریه کنیم
بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم
بخواند از بدنی که به بوریا مانده
که داغ او به دل اهل روستا مانده
#سیدپوریا_هاشمی
@golchine_sher