پرندهها که میپرند از صدای انفجار
انارهای سرخ، محو میشوند در غبار
و دفتری که پاره است، تند برگ میخورد
ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار
یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز
یکی یکی فشنگها که از کنار تیربار...
کنار تخته، دانه دانه گچ که پخش میشود
جنازهی معلمی گرفته دست خود انار
و دستهای کوچک قلم گرفته توی مُشت
و دستهای کوچک قلمشده به هر کنار
قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را
جنازههای کودکانهای که میشود قطار...
میان کادر، خندههای سرد یک جنازه است
شبیه خندههای خشک مهرماه یک انار
#اکرم_هاشمی_سجزئی
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچند حیا می کند از بوسه ی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره ی اوست ...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
مرا عاقل نخواهد کرد این دیوانه بازیها
دلم آبستن درد است از دردانه بازیها
تو را پیدا نمیکردم بگو باید چه میکردم!
تو را ای عشق ای اسطوره ی افسانه بازیها
میان آسمان چشمهایت ماه من گم شد
مرا میسوزد این شمع و گل و پروانه بازیها
گناه کودکی های مرا گردن نمیگیری؟!
مبرّایم کن از اندوهِ آب و شانه بازیها
شبیه آن درختم که خیابان را نمی بیند
سرش گرم ِزمین و آفتاب و سایه بازیها...!
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گرَم بیایی و پُرسی چه بردی اندر خاک
ز خاک نعره برآرم که:
آرزوی تو را...
#بیدل_دهلوی
@golchine_sher
بی طالعی نگر که من و یار چون دو چشم
همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم!
#علی_صیدی_طهرانی
@golchine_sher
جان خواهم از خدا
نه یکی بلکه صد هزار!
تا صد هزار بار بمیرم برای یار
#هلالى_جغتايى
@golchine_sher
دوباره شُرشُر ِ باران بهار آمده است
بهار با غزلی آبدار آمده است
به پیشوازِ عروس بهار ، فروردین،
شکوفه بر سر هر شاخسار آمده است
درخت رختِ نوِ عید را به تن کرده ست
پرنده چهچهه زن نو نوار آمده است
ببین چغوکِ * دلم را چه در هوس انداخت
پرستویی که هواخواهِ سار آمده است
اگر که دسته گلی داده ای به آب چه غم
هزار دسته گلِ نو به بار آمده است
کلید را برو از باغبان بگیر امروز
که آنچه خار بیامد به کار آمده است
درخت نیست! چمن نیست! باغ و باران نیست!
خداست این همه در جلوه زار آمده است
#جواد_جعفری_نسب
#عضوکانال
چغوک= گنجشک در گویش خراسانی ها
@golchine_sher
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهاییات ای دل چهها کردم ببخش
من فقط یکبار بخت زندگانی داشتم
در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش
کودکی بودم که مسحور از تماشا میدوید
گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش
داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود
چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش
تا گشودم پیلهام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش
از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی
آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هنر میریزد از دستانت ای گُل! وقتِ گلدوزی
گُلِ جانِ مرا داری به جانِ خویش میدوزی
اگر امروز دلتنگیم اگر این لحظه دور از هم
به ما هم میرسد ایّامِ وصل و عاشقی روزی
مرا غم نیست آنجا که تو آرامِ دلم باشی
شکستی نیست در من با تو ای تندیسِ پیروزی!
تورا هرلحظه بیش از پیش میخواهم، برای من
هزاران سال دیگر هم همان محبوبِ دیروزی
تبِ خورشیدِ چشمانِ تو کاری کرد فهمیدم
که ماندن خیره در چشمِ تو یعنی خانمانسوزی
#نوید_نیّری
@golchine_sher
از پا درآمدیم و نیامد به دست،یار
پشت امید بر سر این آرزو شکست..
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
ای عمر!
چیستی که به هرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهی تو نیست..
#فاضل_نظری
@golchine_sher
این دل به خدا هست فقط جایِ رقیه(س)
قسمت بشود جان بدهم پایِ رقیه(س)
بر شانهٔ پهنِ عمو عباس(ع) نشسته
زیباست از این زاویه دنیایِ رقیه(س)
دل می بَرَد از حضرتِ ارباب پیاپی
پیش علی اکبر(ع) قد و بالایِ رقیه(س)
با درد رسیدم که تسلّی برساند
بر سیرتِ من صورت و سیمایِ رقیه(س)
مشغول به درمان شده یک نیم نگاهش
با گوشهٔ چشم است مداوایِ رقیه(س)
والله قسم دخترکِ چادریِ من
باید شود از خیلِ گداهایِ رقیه(س)
شد صرف حسینی شدنش عمرِ سه ساله
آموزش ِ عشق است بلایایِ رقیه(س)
در شام؛ کمک کرد به رسواییِ دشمن
شد فاطمهٔ عارفه؛ معنایِ رقیه(س)
بر حاجتِ دیرینهٔ خود محض اجابت
بستم نخی از معجرِ زیبایِ رقیه(س)
باید برسد برگهٔ تاییدِ شهادت
با إذنِ خداوند به امضایِ رقیه(س)
در سوریه مانندِ شهیدان شود ایکاش
جانم به فدایِ سرِ بابایِ رقیه(س)
آن سر، که به ویرانه در آغوش گرفت و
دق کرد شبانه دلِ تنهایِ رقیه(س)!
#ألسلام_علیک_یا_رقیة_السادات
#دخیلک_یا_بنت_الحسین_ع
#أللهم_ٱرزقنا_شهادت
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher