آشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست به مرداب نباشد
هرگز مژه برهم نَنَهد عاشق صادق
آنرا که به دل عشق بُود خواب نباشد
در پیش قَدت کیست که از پا ننشیند
یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت
آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
@golchine_sher
زندگی درک همین اکنون است
زندگی، شوق رسیدن به همان فرداییست،
که نخواهد آمد
تو، نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست...
شاید این خنده که امروز دریغش کردی!
آخرین فرصت همراهی با اُمّید است...
#سهراب_سپهری
@golchine_sher
ای دل نگران که چشمهایت بر در
شرمنده که امروز به یادت کمتر
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق
مظلومترین عاشق دنیا! مادر!
#میلاد_عرفان_پور
@golchine_sher
شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام
لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد
من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز
دیــــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را بـــاد بـرد
#حامد_عسگری
@golchine_sher
تماشاییترین تصویر دنیا میشوی گاهی
دلم میپاشد از هم بس که زیبا میشوی گاهی
حضور گاه گاهت ، بازی خورشید با ابر است
که پنهان میشوی گاهی و پیدا میشوی گاهی
#مهدی_عابدی
@golchine_sher
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن
خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن
خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن
عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن
حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
چه کسی می گوید
پشت این ثانیه ها
تاریک است ؟
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است ..
#سهراب_سپهرى
@golchine_sher
غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد!
تو هم بخند،جهانِ خراب میخندد!
#بیدل_دهلوی
@golchine_sher
صبح
طلوع آفتاب است
در نگاه تو
و من
بزرگترین مزرعه
آفتاب گردان
#مهدی_جمشیدی
@golchine_sher
دست تو باز می کند پنجره های بسته را
هم تو سلام می کنی رهگذران خسته را
دوباره پاک کردم و به روی رَف گذاشتم
آینه ی قدیمیِ غبارِ غم نشسته را
پنجره بیقرار تو ، کوچه در انتظار تو
تا که کند نثار تو ،لاله ی دسته دسته را
شب به سحر رسانده ام ،دیده به ره نشانده ام
گوش به زنگ مانده ام ،جمعه ی عهد بسته را
این دل صاف کم کَمَک شدَست سطحی از ترک
آه ! شکسته تر مخواه ،آینه ی شکسته را
#سهیل_محمودی
@golchine_sher
تابحال ناتوانی واژه ها را ندیده ای؟!...
آخر «دوستت داشتن»
کجا میتواند بار احساسم به تو را حمل کند
یا «عاشقت بودن » که تنها یک نشانه است
و «زیبایی» چقدر کم است برای چشمان تو...
از نو باید واژه ساخت،
این را فقط پروانه میفهمد
آنهم وقتی که در آغوش شعله است...
#محمد_حسن_توکلی
#عضوکانال
@golchine_sher