eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در زیباترین عاشقانه های جهان همیشه، قلبِ یک زن در میان است. زن، اگر نباشد پرنده ی شعر در شاخه های دفتر هیچ شاعری پر نمی زند . . . @golchine_sher
تحمل کردنِ قهر تو را یک استکان بس نیست تسلی دادن این فاجعه، «میخانه» می‌خواهد! @golchine_sher
شب به دل‌ گفتم: «چه باشد آبروی زندگی؟» گفت: چون پروانه در آغوشِ دلبر سوختن @golchine_sher
دل شکسته... تن خسته، خانه می‌خواهد دوباره گریه‌ی امشب بهانه می‌خواهد دلیل گریه‌‌ی هر شب! کمی شریکم باش که گریه بیشتر از اشک، شانه می‌خواهد هزار بار نوشتم، هزار بار نشد نوشتن از تو غمی شاعرانه می‌خواهد دلم گرفته و از بوی خانه بیزارم دلِ گرفته کمی چایخانه می‌خواهد! برای داشتنش حاضرم بقیّه‌ی عمر... ولی چه فایده وقتی مرا نمی‌خواهد؟ ‏ @golchine_sher
نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق" که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر همان سری که یحب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت: به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طا ها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیافتاده است از پا سر صدای آیهء کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر @golchine_sher
ای صبحِ سپید، باغِ لبخندی تو در جامِ لبم، عسل تر از قندی تو هم لُبّ ِکلام داری، هم حُسنِ ختام نقاشی زیبای خداوندی تو @golchine_sher
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی و گرفتار هزاران اگر و امایی ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهار تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟ من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی.. @golchine_sher
دیوانه و مست همچنان می‌گردم لبریز شکست همچنان می‌گردم در شهر شما دربه‌در انسانم خورشید به دست همچنان می‌گردم @golchine_sher
از حال دل من و تو آگاه، حسین کشتیِ نجات هر چه گمراه، حسین ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست... با قصد فرج صدا بزن: آه ... حسین @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز چه شاد، سار کوچک بر شاخه‌ی صد درخت، رقصید! هر ساز که زد درخت، رقصید. @golchine_sher
شیرین تر از این چیست که با قندِ لبِ دوست دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی... @golchine_sher