#میلاد_حضرت_زینب
#مدح_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به نام آنکه به ما داد ،
درس ایمان را
همان که زندگی اش
زنده کرد انسان را
همان که بر همگان
درس عاشقی آموخت
ز دست لیلی و مجنون
گرفت میدان را
به نام نامی آن
بانویی که با زحمت
نشاند بر لب عالَم
دمِ « حسین جان » را
اگر نبود ،
نبودیم نوکران حسین
میان سفره ی ما
او گذاشت این نان را
همان کسی که
همیشه حکایت صبرش
صبور کرد
دلِ مادر شهیدان را
به نام آن زنِ
مرد آفرینِ کربُبلا
همان که از دل ما بُرد
ترس طوفان را
کجاست دشمنِ شیعه
حریف می طلبیم
مُریدِ حضرتِ زینب
عقیلةُ الْعَربیم
دوباره در دلم
آشوب محشر کبراست
چگونه من بنویسم
از آن که بی همتاست
گرفته ام به روی دست
کاسه ی چه کنم ؟
و مانده ام که بگویم
خدیجه یا زهراست ؟
خدا کند که بفهمیم
کیست این بانو ؟
شناخت هر که مقامش
از اولیاءِ خداست
نوشته اند که خیلی
به مادرش رفته
نوشته اند که خیلی
فداییِ مولاست
نوشته اند که یک عمر
اهل نافله بود
مُراد و پیر تمامِ
نماز شب خوان هاست
نوشته اند از آن دَمْ
که چشمِ خود وا کرد
اسیر و عاشق و حیرانِ
سید الشهداست
نوشته اند
کراماتِ کوثری دارد
ببین مقام علی را
چه دختری دارد
رسیده شیعه به اینجا
به همّتِ زینب
زمین حسینیه شد
با عنایت زینب
چه با شُکوه سپاهی
چه لشکری دارد
حسینیان جهانند
اُمَّت زینب
بزرگ و کوچک عالَم ،
مُحرمِ هر سال
شوند راهی روضه
به دعوت زینب
هزار طایفه
در روز اربعین جا شد
میان کربُبلا
با کرامت زینب
هزار شکر خدا را
که خانواده ی ما
شدند نوکرِ
دربار و رعیت زینب
برای دیدن آن
جمعه یِ فرج باید
قسم دهیم خدا را
به حُرمتِ زینب
( این حرف دل منو شماست ، دلها رو گِره بزنیم به اون ضریحی که چند ساله راهش بسته است )
قسم به حُرمتِ
چادر سیاهتان بانو
من آمدم بشوم
سر به راهتان ، بانو
بَدَم درست
ولی افتخار من این است
گذشت زندگی ام
در پناهتان ، بانو
بِده اجازه ای امشب
دلِ مرا خوش کن
که خدمتی بکنم
در سپاهتان ، بانو
خدا کند که مرا
بعد مرگ بشناسند
به نام کارگرِ
خیمه گاهتان ، بانو
( به یاد اون بچه هایی که گفتند زینب و روی زمین افتادند ، به یاد شهید حُجَجی ها که در راه بی بی ، سر از بدنشون جدا شد ... )
#بی_بی_جان
خدا کُند برسد عقل من
به تفسیرِ
قیام کربُبلا از نگاهتان ، بانو
غلام کوچک و پَستم
بیا بزرگم کن
قسم به جانِ حسینت
رسولِ تُرکم کن
#شاعرمحمدحسین_رحیمیان
#جلسه_حاج_آقا_فلاح
1396
قسمت دوم :
#میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
قنداقشو دادند دست پیغمبر (ص) ، پیغمبر نبودند ، مسافرت بودند ، وقتی از مسافرت اومدند ، مژده دادند که دختر حضرت زهرا به دنیا اومده ، قنداقشو دادند به حضرت ، ... حضرت یه نگاهی کردند ، لبخندی زدند ، از امیرالمومنین سئوال کردند یا علی ، اسمی برای این نوزداد انتخاب کردید ؟ حضرت عرضه داشتند یا رسول الله (ص) ، من درانتخاب اسم این نوزاد ، از شما سبقت نمیگیرم ، پیغمبر(ص) هم فرمودند : یاعلی من هم در انتخاب اسم این نوزاد ، از خدا سبقت نمیگیرم ، خطاب آمد : یارسولَ الله (ص) ، خدا میفرماید ، اسم این دختر را « زینب » بگذار ، ... بَه بَه ... زینب یعنی زینت پدر ، ... نامش هم از طرف خداست ، همه جا زینب ... درسته میلاده ، اما میلادش با گریه بود ، شهادتش هم با گریه بود ، به قول حاج علی انسانی :
ولادت ، ولادت گریه بود
گریه ی تو شهادت گریه بود
نیست فلَک به قَدْر، هم پایهات
سایه ی تو ندیده همسایهات
#شاعر_استاد_انسانی
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
اما اون لحظه ای که دشمن دورش رو گرفت ، میخواست بی بی رو به اسارت بِبَره ، یه جمله گفت : گفت را رسولَ الله ، ... ضمن اینکه گفت یارسولَ الله « هَذَا حُسَینٌ ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ، مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ ، مَسلوب عَمَامة وَ رِدا ... » ، یه جمله گفت : « وَ بَناتُکَ سَبایا » یعنی یا رسولَ الله ، دارند دخترانت رو به اسیری می برند ؟ این جمله خیلی جانسوزه ، « بَناتُکَ سَبایا » ... یا زینب ، یازینب ... قنداقشو که دادند دست پیغمبر (ص) ، اون جملات رو فرمود ...
اما یه قنداقه دیگه دست پیغمبر(ص) دادند ، که پیغمبر(ص) ، شروع کرد به گریه کردن ، ... گفتند یا رسولَ الله ، چرا گریه میکنید ؟ فرمود الان جبرائیل خبر داد به من ، این حسین تو بینِ دونهر آب ...
#بی_بی_جانم
هیچ گُلی ندیده خندیدنت
به غیر لحظه ی حسین دیدنت
#شاعر_استاد_انسانی
#جلسه_حاج_آقا_فلاح
1396
2. روضه میلاد.mp3
3.28M
قسمت دوم :
#میلاد_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#جلسه_حاج_آقا_فلاح
1396