eitaa logo
گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها وابسته به گروه اشعار و روضه 🌺
613 دنبال‌کننده
130 عکس
130 ویدیو
64 فایل
نشر مطالب با ذکر نام کانال جایز میباشد. #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها کپی و نشر بدون نام کانال جایز نیست.⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
11-madh.mp3
7.31M
|⇦•ادا هرگز نخواهد.. عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه
1402082704.mp3
21.27M
|⇦•شوکت به سیادت.. ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج احمد نیک بختیان
عشق را معنا كنم... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیهاا اجرا شده در سال۱۴۰۰ نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كِشد بار امامت را همينكه لحظه ي از او نوشتن شد قلم لرزيد از او خواندم هوا در دَم نفس در بازدَم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فداي او هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا بگو جانِ علي زينب نگو دختر بخوانش مرد ميدانِ علي زينب سر و سامان مولا روح و ريحانِ علي زينب علی دستان الله است و دستانِ علي زينب علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد سلام اي روز ميلادت هم اشكِ چشم ها جاري سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداري و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیرِ مادر را که می خواند طپش های دلت نامِ برادر را كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد كه مداحِ مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دستِ بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کَرَم داری به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نامِ پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسمِ زینب نیست مثالِ عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعرِ منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کُبراست * همه مي خنديدن، زهرا و علي، حسين و حسن، اما زينب گريه مي كرد، دست به دستش كردن ولي آروم نشد، علي بغلش كرد، نه آروم نميشه،حسن بغلش كرد، نه آروم نميشه، پيغمبر تو بغل گرفتش آروم نميشد، همچين كه چشمش افتاد تو چشم حسين، آيت الله مرعشي نجفي اين روايت رو نقل ميكنن: وقتي قنداقه رو دادن دستِ ابي عبدالله، بي بي زينب ساكت شد، يه جا هم وقتي سر ابي عبدالله روي نيزه بود، ابي عبدالله از روي نيزه چشمش رو مي بست كه چشمش به زينب نيوفته، خجالت نكشه، آخه دستاي زينب رو بستن...* اَلا ای عقل مبهوتت، اَلا ای عشق حیرانت چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کُنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی مَحرمی سربازهای معجرت بودند مَبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد دلم را می برد گویا دَمِ دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات محمدعلي بياباني
عشق را معنا كنم... ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیهاا اجرا شده در سال۱۴۰۰ نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كِشد بار امامت را همينكه لحظه ي از او نوشتن شد قلم لرزيد از او خواندم هوا در دَم نفس در بازدَم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فداي او هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا بگو جانِ علي زينب نگو دختر بخوانش مرد ميدانِ علي زينب سر و سامان مولا روح و ريحانِ علي زينب علی دستان الله است و دستانِ علي زينب علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد سلام اي روز ميلادت هم اشكِ چشم ها جاري سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداري و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیرِ مادر را که می خواند طپش های دلت نامِ برادر را كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد كه مداحِ مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دستِ بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کَرَم داری به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نامِ پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسمِ زینب نیست مثالِ عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعرِ منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کُبراست * همه مي خنديدن، زهرا و علي، حسين و حسن، اما زينب گريه مي كرد، دست به دستش كردن ولي آروم نشد، علي بغلش كرد، نه آروم نميشه،حسن بغلش كرد، نه آروم نميشه، پيغمبر تو بغل گرفتش آروم نميشد، همچين كه چشمش افتاد تو چشم حسين، آيت الله مرعشي نجفي اين روايت رو نقل ميكنن: وقتي قنداقه رو دادن دستِ ابي عبدالله، بي بي زينب ساكت شد، يه جا هم وقتي سر ابي عبدالله روي نيزه بود، ابي عبدالله از روي نيزه چشمش رو مي بست كه چشمش به زينب نيوفته، خجالت نكشه، آخه دستاي زينب رو بستن...* اَلا ای عقل مبهوتت، اَلا ای عشق حیرانت چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کُنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی مَحرمی سربازهای معجرت بودند مَبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد دلم را می برد گویا دَمِ دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات محمدعلي بياباني
. |⇦•هنگامه عيد خواهد آمد... و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج حنیف طاهری ●━━━━━━─────── هنگامه عيد خواهد آمد بر شيعه نويد خواهد آمد از سمت حجاز پادشاهی با اسب سفيد خواهد امد در فصل ستيز ، دير يا زود خون خواه شهيد خواهد آمد در منظر چشم هاي پر يأس يك روز اميد خواهد آمد می آيد و نيست مي شود هست می آید و ذوالفقار در دست او مهدی صاحب الزمان است در ثانيه های بی نشان است در ساحت قدسی خداوند طاووس هميشه‌ی جهان است سنش شده حول و هوش ده قرن با اين همه چهره اش جوان است دجال براي كشتن او گر در صدد تير كمان است آنجا كه عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خيزد او عشق مجسم است مردم پس منجی عالم است مردم او ديده هر آنچه ما شنيديم راویِ محرّم است مردم روضه است كه وقت آمدن بر هر كار مقدم است مردم او كوچه زياد ديده در شهر با فاطمه محرم است مردم از مُصلح اين جهان خبر نيست تا سيصد و سيزده نفر نيست تصويري از انتظار هستی آيينه‌ی كردگار هستی اي منتقم حسين مظلوم تو وارث ذوالفقار هستی پنهان قبيله های بالا تو بارز و آشكار هستی غمخوار تمام شيعيانی تك منجی آخرالزمانی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•هنگامه عيد خواهد آمد... و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج حنیف طاهری ●━━━━━━─────── هنگامه عيد خواهد آمد بر شيعه نويد خواهد آمد از سمت حجاز پادشاهی با اسب سفيد خواهد امد در فصل ستيز ، دير يا زود خون خواه شهيد خواهد آمد در منظر چشم هاي پر يأس يك روز اميد خواهد آمد می آيد و نيست مي شود هست می آید و ذوالفقار در دست او مهدی صاحب الزمان است در ثانيه های بی نشان است در ساحت قدسی خداوند طاووس هميشه‌ی جهان است سنش شده حول و هوش ده قرن با اين همه چهره اش جوان است دجال براي كشتن او گر در صدد تير كمان است آنجا كه عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خيزد او عشق مجسم است مردم پس منجی عالم است مردم او ديده هر آنچه ما شنيديم راویِ محرّم است مردم روضه است كه وقت آمدن بر هر كار مقدم است مردم او كوچه زياد ديده در شهر با فاطمه محرم است مردم از مُصلح اين جهان خبر نيست تا سيصد و سيزده نفر نيست تصويري از انتظار هستی آيينه‌ی كردگار هستی اي منتقم حسين مظلوم تو وارث ذوالفقار هستی پنهان قبيله های بالا تو بارز و آشكار هستی غمخوار تمام شيعيانی تك منجی آخرالزمانی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•رضا نشست وبه معصومه اش... سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت چُنان که چَشمه ی ذوقِ مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حقِّ مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماهِ اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل های ضریحِ برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شاهِ خراسان چه زینبی آورد مقامش آینه ای از مَدارج پدر است عجیب نیست که بابَ الحوائج پدر است برای تشنه لبان باده را به خُم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگِ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود عَلم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد منِ فراری از این و آن بریده، کجا؟! پناه چادر سر تا فلک کشیده، کجا؟! مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدحِ فاطمه ها بهتر از علی ها نیست تویی تو فاطمه! مدحِ تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علیِ ایران است ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅