eitaa logo
گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها وابسته به گروه اشعار و روضه 🌺
623 دنبال‌کننده
131 عکس
130 ویدیو
64 فایل
نشر مطالب با ذکر نام کانال جایز میباشد. #گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها کپی و نشر بدون نام کانال جایز نیست.⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان✍ ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی✍ صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان✍ ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی✍ صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•حسنی هستی و کرم داری .. ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی اجرا شده به نفس کربلایی محمد حسین پویانفر ●━━━━━━─────── حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری!   میروم بی تو رو به حیرانی ملجا مردمان تهرانی   نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان   سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه   شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم   آبروی تمام «ایران» است نفس تازه ای به هر جان است   داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را   ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفرۀ پهنت   بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست   حرف کرببلاست یاالله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله   بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته تر   تا که او را نشانه میکردند سنگ ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند   تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه… مدینه… یک مادر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•حسنی هستی و کرم داری .. ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی اجرا شده به نفس کربلایی محمد حسین پویانفر ●━━━━━━─────── حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری!   میروم بی تو رو به حیرانی ملجا مردمان تهرانی   نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان   سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه   شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم   آبروی تمام «ایران» است نفس تازه ای به هر جان است   داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را   ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفرۀ پهنت   بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست   حرف کرببلاست یاالله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله   بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته تر   تا که او را نشانه میکردند سنگ ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند   تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه… مدینه… یک مادر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. 🌹 🌹 🌹 🎤کربلایی جبرئیلی که از او جلوه‌ی رب می‌ریزد به زمین آمده و نُقل طَرَب می‌ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می‌ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می‌ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته‌ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته‌ای پیش گهواره‌ی خورشید ، قمرها جمع‌اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع‌اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع‌اند جلوی بتکده‌ها باز تبرها جمع‌اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّیٰ و هُبَل ، سجده‌کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه‌قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه‌ای ، خُلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست ای که در دلبری از ما ید طولیٰ داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه‌ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یکْ‌دانه‌ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده‌ی پیغمبری‌ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می‌نوشیم تا تو هستی به دل هیچ‌کسی غم نرسد از کرمخانه‌ی تو هیچ زمان کم نرسد به مقام تو که درک بنی‌آدم نرسد پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی چه بلایی به سر اهل هنر آورده ذوالفقارش که دمار از همه در آورده پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما درماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه‌هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است می نویسم که اویس قرنت را عشق است بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی زندگی تو که انواع بلاها را داشت با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت بُت‌پرستی که برای تو رجز می‌خوانَد به خدا مال زدن نیست خودش می‌دانَد ای که در شدّت غم «چهره‌ی بازی» داری چون مسیحا چه دم روح‌نوازی داری تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟! کوری چشم حسودانِ زمین خورده و پست افتخار تو همین بس که کلامت وحی است ✍ 👇
. |⇦•ما در این دنیا.. ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته‌ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرفمان خالی شود هم دست خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده‌ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده‌ایم با عنایت زیر باران محبت مانده‌ایم تشنه و بی‌کس زمان خشکسالی نیستیم گشته‌ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه‌های ما همه یک‌جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی‌کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک‌گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم باطن سیر به سوی حق همان سیر علی‌ست بیشتر از ما خدا گوینده‌ی خیر علی‌ست هرکجا باشیم راه حق مگر غیر علی‌ست؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده‌ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده‌ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده‌ایم ما علی داریم٬ بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی‌الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سیدعلی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم همچنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم میرسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه میکشیم بی‌خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می‌آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می‌آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می‌آوریم بنده‌ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم :محمدجوادشیرازی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ز یک‌ مشرق.... حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ز يک مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق، دو درياي کمال حق دو نور لايزال حق، دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله رباني، دو سرّ الله سبحاني دو رخسار سماواتي، دو انسان خدا سيما دو عيسي دم، دو موسي يد، دو حُسن خالق سرمد يکي صادق يکي احمد يکي عالي يکي اعلا يکي بنيانگر مکتب، يکي آرنده ي مذهب يکي انوار را مشعل، يکي اسرار را گويا يکي از مکه انوار رخش تابيد در عالم يکي شد در مدينه آفتاب طلعتش پيدا يکي نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر يکي نور ولايت را ز نو کرد از دمش احيا رسد آواي قال الصادق و قال رسول الله به گوش اهل عالم تا که اين عالم بود بر پا يکي جان گرامي در دو جسم پاک و پاکيزه دو تن اما چو ذات پاک يکتا هر دو بي همتا محمد کيست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت که گر نازي کند، در هم فرو ريزد همه دنيا محمد کيست؟ روح پاک کل انبيا در تن که حتي در عدم بودند بي او انبيا يک جا محمد کيست؟ مولايي که مولانا علي گويد: «منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا» محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق محمد از مکان پيموده ره تا اوج اَو اَدني محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا محمد کيست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غير از قادر دانا محمد را کسي نشناخت جز حق و علي هرگز چنان که جز خدا و او کسي نشناخت حيدر را وضو گيرم ز آب کوثر و شويم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا، ششم هادي، ششم رهبر، ششم سرور که هم درياي شش گوهر بود، هم دُرّ شش دريا صداقت از لبش ريزد، فصاحت از دمش خيزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا بسي زهّاد و عبّادند بي مهرش همه کافر بسي عالم، بسي عارف، همه بي نور او اعمي دو خورشيد منير او هشام و بو بصير او دو کوه حکمت و ايمان، دو بحر دانش و تقوي مرا دين نبي، مهر علي و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد، چه در دنيا چه در عقبي در ديگر زنم غير از در آل علي؟ هرگز! ره ديگر روم غير از ره اين خاندان؟ حاشا! بهشت من بود مهر علي و مهر اولادش نه از محشر بود بيمم، نه از نارم بود پروا سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پيکر اگر گردم جدا يک لحظه از ذرّيه ي زهرا از آن بر خويش کردم انتخاب نام «ميثم» را که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402071005.mp3
17.4M
|⇦• ذرات وجودند.... ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری
. ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شكر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب كیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانۀ عشق كاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه است با تو پُر از قصیده‌ام، با تو غزل سرا شدم "ای كه ملول می‌شوی از نفس فرشته ها" باور من نمی‌شود، همنفس خدا شدم سفرۀ دل برای من باز كن آیه‌ای بخوان حرف بزن كه مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیدُالبشر! سیدةالنّساء شدم پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام كرده است از تو اگر جدا شدم لحظۀ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم (سید حمیدرضا برقعی)✍ 🎤 👇
. ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شكر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب كیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانۀ عشق كاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه است با تو پُر از قصیده‌ام، با تو غزل سرا شدم "ای كه ملول می‌شوی از نفس فرشته ها" باور من نمی‌شود، همنفس خدا شدم سفرۀ دل برای من باز كن آیه‌ای بخوان حرف بزن كه مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیدُالبشر! سیدةالنّساء شدم پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام كرده است از تو اگر جدا شدم لحظۀ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم (سید حمیدرضا برقعی)✍ 🎤 👇
عج گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور اشراق عشق و عاطفه و جلوه‌گاه نور... آنجا که انبیا همه هستند در طواف آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف... آنجا که دیده‌ها، پلی از آب بسته‌اند یعنی دخیل اشک به «سرداب» بسته‌اند... چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست نقش نگین وحی، در انگشتری اوست محبوب نازنین سراپردهٔ خداست در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست چون روح، در تمامی اعصار جاری است جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست جان بی‌فروغ طلعت او جان نمی‌شود او حجت خداست که پنهان نمی‌شود روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را احلی من العسل کند این جام زهر را آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد... پر می‌کند ز عدل خود این خاک تیره را آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را یوسف به بوی پیرهنش زنده می‌شود دل‌های مرده با سخنش زنده می‌شود... او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات روی لبش تلاوت لبیک دیدنی‌ست آری دعای او به اجابت رسیدنی‌ست احیاگر معالِم دین خداست او شمس‌الضحای روشن و نورالهداست او *** ای حُسن مطلع همهٔ انتخاب‌ها تو آفتاب حُسنی و ما در حجاب‌ها «یا ایها العزیز» ببین خسته حالی‌ام چشمان پر ستاره و دستان خالی‌ام ماییم آن خسی که به میقات آمدیم شرمنده با «بضاعت مُزجات» آمدیم شام فراق سورهٔ والیل خوانده‌ایم یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خوانده‌ایم یا ایها العزیز به زیبایی‌ات قسم بر حسن بی‌بدیل و دل‌آرایی‌ات قسم دل‌ها ز نکهت سخنت، زنده می‌شود عالم به بوی پیرهنت، زنده می‌شود صبح وصال تو، شب غم را سحر کند آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست شهر مدینه چشم به راه ظهور توست شعر «شفق» حدیث زبان دل من است تکرار نام تو ضربان دل من است استاد حاج اسماعیلی 🎤 .👇