هدایت شده از خِیــٰـالِ وَصـْــلْ✨
✍ شعر #افشین_علاء برای زلزله افغانستان
🔹تنها نسوزد افغان در اين غم
ما نيز گشتيم گريان در اين غم
🔹از توس تا قم از رشت تا کیش
یکباره لرزید ایران در این غم
🔹تنها نه کابل صاحب عزا شد
شد غرق اندوه تهران در این غم
🔹ای دوست! خود را تنها مپندار
حال من و توست یکسان در این غم
🔹جان من و تو از هم جدا نیست
با یک زبانیم نالان در این غم
🔹همسایه! سر را بر شانه ام نه
شاید بجوییم درمان در این غم
🔹سخت است، اما با تکیه بر هم
گردد تحمل آسان در این غم
🔹یاران شیعه! یاران سنی!
باید بخوانیم قرآن در این غم...
#افغانستان_تسلیت 🖤🍂
✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ
@KhyaleVasl
هدایت شده از خِیــٰـالِ وَصـْــلْ✨
«زبان حال پزشکیان»
شعر #طنز
✍ #افشین_علاء،
پاستور باغ رطب بود نمیدانستم
غرق اسرار عجب بود نمیدانستم
صوفی و زاهد و درویش بسی بهر ورود
غرق بیتابی و تب بود نمیدانستم
آنکه فالوده بسی با رقبایم میخورد
ذاتا اصلاحطلب بود نمیدانستم
از چه ناگاه ز من، قبله و بت ساخت رفیق؟
مسند و پست، سبب بود نمیدانستم
من پی هیأت و یاران همه در جشن و سرور
نه محرم که رجب بود! نمیدانستم
بهر خویشان چه سوابق که نکردند ردیف
چونکه معیار، وجب بود نمیدانستم
ز ادب آنکه به اکراه قبولش کردم
جزو اصحاب ادب بود نمیدانستم
مشورت خواستم از شیوهی گفتار فصیح
دیدم از بیخ عرب بود نمیدانستم
گفتمش از متاهل شدن نسل جوان
خودش انگار عزب بود نمیدانستم
من جراح بدون مطب و دوست من
مالک باغ و مطب بود نمیدانستم
با خود آورد پسرعمهی خود را به ستاد
صاحب اصل و نسب بود نمیدانستم
گفتم این صبح چه زیباست ولی دور و برم
همه گفتند که شب بود نمیدانستم
آنکه با سادگیاش جلب توجه میکرد
وقت قدرت چه جلب بود نمیدانستم
از من و حلقهی اصحاب، جلوتر میرفت
چونکه در لیست، عقب بود نمیدانستم
هرکسی داد به من آنهمه عنوان و لقب
پی عنوان و لقب بود، نمیدانستم
الغرض در طلب خدمت بی منت و مزد
این همه داوطلب بود، نمیدانستم!
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل ✨