هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مقایسه #شاه و #امام #خمینی (ره)
#عمران_خان نخست وزیر جدید #پاکستان.. عاشق #امام_خمینی است و شعارش را #ساده_زیستی مثل امام خمینی اعلام کرده و پیروز شده👆
کاش مسئولان خود #ایران هم به اندازه این مرد، #عاشق و #پیرو واقعی امام بودند.. و #مردم هم به #اشرافیت رای نمیدادند..
#صدور_انقلاب #pakistan #iran #Imam
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
❤️ #جورج_شکور #شاعر برجسته #مسیحی: برای مبارزه با #اسرائیل برای #علی(ع) #شعر سرودم.. جانم به این #عشق متحرک..👏✌👍
#علی #الگوی_بشریت #عاشق #لبنانی #عشق #حب_اهلبیت #شیعه #سیدحسن_نصرالله #مقاومت #انجیر #درخت_انجیر #اسلام #حماسه #کرم #کریم #مدح #مداح #ادب #ادبیات
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
5.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عشق دو دانشجوی #افغان.. #عایشه و #ملامحمدجان.. و #توسل و #نذر آنها به پیشگاه #امیرالمومنین #علی(ع) برای وصال یکدیگر..
بخشی از هویت مردم #افغانستان 😊 ببینید👆
#شعر #اهلسنت #تسنن #هویت_ملی #خواننده #حنفی #طالبان #القاعده #عاشق #معشوق
👉 @roshangarii 🌹
روایت دست اول از آخرین ساعات زندگی شهید سردار #سلیمانی
یکی از نیروهای لشکر فاطمیون روایت دسته اول و شنیدنی از روز پنجشنبه، آخرین روز و ساعات حیات سردار رشید اسلام شهید سپهبد قاسم سلیمانی را در فضای مجازی منتشر کرد که مورد توجه بسیاری از کاربران اینستاگرام قرار گرفت.
این رزمنده که روز قبل از ترور سردار سلیمانی در جلسات متعدد همراه ایشان بوده است، در اینستاگرام خود مینویسد:
📝آخرین روز ....
پنجشنبه (۹۸/۱۰/۱۲)
ساعت ۷ صبح/ دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم.
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد..
ساعت ۷:۴۵ صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند..
ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند.
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید.
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم، ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت..
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده ... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد، ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه....
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود.
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند....
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
سکوت شد...
یکی گفت.
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت.
میترسین شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
_ ...
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست....
ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد.
ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود...:
«خداوندا من را بپذیر، خداوندا #عاشق دیدارتم همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود.»
و در بخش دیگری از این دست نوشته آمده «خداوندا مرا #پاکیزه بپذیر.»👇👇👇
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/3110141958Ccdcfc01422