#شرح_یک_مقایسه_تاریخی 🔎🕯️
فرزدق شاعر اهل بیت است ...
هنگامی که به قصد تمتع همراه با مادرش به سمت مکه عازم می شود ،کاروانی را از دور میبیند که از مکه به سمت عراق در حرکت است.
با تعجب سوال میکند ، چرا در فصل حج از مکه به عراق میروند ؟
زمانی که فرزدق به کاروان میرسد ، سوال میپرسد که این کاروان چه کسی است؟
جواب میدهند این کاروان حسین بن علی ست .
فرزدق سریع خودش را به امام حسین(ع) میرساند و میگوید : یا حسین(ع)!در فصل حج همه به سوی مکه میروند، شما که امام مسلمین هستید، چرا از مکه به سمت عراق میروید؟!
امام ماجرا را توضیح میدهند و به او تاکید میکنند
که یزیدِ سگ باز ، میمون باز و شرابخوار از من بیعت خواسته است و من با یزید بیعت نخواهم کرد !
فرزدق کامل مجاب میشود که امام (ع) ماموریت دارند و باید به سمت کوفه حرکت کنند .
فرزدق و مادرش با اینکه متوجه میشوند، امام دنبال یار میگردند و ندای هل من ناصر ینصرنی امام را میشنوند.
اما باز هم از امام خداحافظی میکند و به حج می روند ...
امام مسیر خود را به سمت کربلا ادامه میدهد و ماموم به سمت حج میرود !
در کنار این شخصیت فردی است مثل مادر وهب
وهب و مادرش هر دو مسیحی هستند.
زمانی که این دو بزرگوار صحبت های امام را میشنوند و متوجه ماموریت امام در این مسیر میشوند ، هر دو مسلمان شده و با علم به اینکه امام به سمت قتلگاه می روند، هل من ناصر ینصرنی امام را لبیک می گویند.
یکی یار بود و از امام برگشت...
یکی مسیحی بود و پیوست.!!
✍🏻 دکتر معصومی اصل
" محرم الحرام ۱۴۴۶ "
#مکتوبات
🇮🇷 گلچین سیاسی
🆔 @Golchinseyasy