eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
2هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
29.8هزار ویدیو
167 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر کانال جهت انتقاد یا پیشنهاد @bondar1357
مشاهده در ایتا
دانلود
در مسجد و در کعبه به دنبال خداییم از حس خدا در دلمان دور و جداییم هم مسجدو هم کعبه وهم قبله بهانه است...!! دقت بکنی نور خدا داخل خانه است در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟ اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟ اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟ همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم در خلقت ما راز و معمای خدا چیست؟ انسان خودش آیینه یک کعبه مگر نیست؟ برخیز و کمی کعبه ی آمال خودت باش چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش شاید که بتی در وسط ذهن من و توست باید بت خود ، با نم باران خدا شست گویی که خدا در بدن و در تنمان هست نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست در پیله ی پروانه مگر دست خدا نیست؟ پیدایش پروانه بگو معجزه کیست؟ باید که در آیینه کمی هم به خود آییم ما جلوه ای از خلقت زیبای خداییم هر کس که دلش آینه شد فاقد لکه در قلب خودش کرده بنا کعبه و مکه...
زبان معمار است و حرف‌‌ خشت خـام ، مــبــادا کج بچینی دیـوار سـخـن کـه فـرو می‌ریـزد بــــنـــــای شـخـصــیـت را ..
فراموش نکن که: "زمان" آدم وفادار رومشخص می کنه نه "زبان" دریابرای مرغابی تفریحی بیش نیست، اما برای ماهی زندگیست برای کسی که دوستت دارد "زندگی" باش نه "تفریح" دکترقمشه_ای 🌹🌹🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
درود به تک تک اعضای گروه درود به تهرانیا درود به جنوبیا درود به شیرازیا درود به شمالیا درود به اصفهونیا درود به لرهای مهربون درود به بلوچهای باغیرت درود به کوردای دلاور درود به ترکهای عزیز درود به فارس های شیرین زبون درود هموطن عزیزم روزگار بر وفق مرادتون 🤲🤲 این حال خوب تقدیمتون❤️❤️😍🥰🥰 شب خوش 💖🌹🙏 ‌‌
یک تیر تنها وقتی می تواند پرتاب شود که کمان را به سمت عقب بکشید. وقتی زندگی شما را با سختی ها به عقب میکشد می خواهد شما را به سمت چیزی عالی پرتاب کند.
خوبی دنیا اینه می‌گذرد
💕در سکوت شب نقش ✨رویاهایت 💕را به تصویر بکش ✨ایمان ‌داشته باش 💕به خدایی که نا امید ✨نمی کند و رحتمش 💕بی پایان است ✨شبتون پراز آرامش 💕زندگیتون آرام ✨فرداتون پراز بهترینها
داستان کوتاه "نان ومیوه دل" دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد. ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند. ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصولش همان شد. زمان گندم پاشی زمین ، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید. در راز این کار حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را." برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
💫 استاد، دانش آموز پسر بچه شد توی یه شهربازی کار میکنم. یکی از مشتری‌هامون پسر بچه‌ای کم سن و سال بود که با مادر بزرگش می‌آمد. بازی‌هامون با کارت فعال میشن. پسرک هر بار می‌آمد، مامان‌بزرگش کارت جدید می‌گرفت و شارژ می‌کرد و بعد اتمام شارژ کارت را پس می‌داد تا به جای کارت یه بازی واسه نوه‌اش فعال کنیم. بازی‌هامون تیکت دارند. باید تیکت‌هارو در کارت ذخیره کنیم و کارت پیش مشتری بمونه. بعد به تعداد تیکت‌ها جایزه‌ای به مشتری میدیم. و اگه مشتری کارت رو پس بده، تیکت‌ها می‌سوزن و جایزه‌ای داده نمیشه. تعداد تیکتی که باید جمع بشه تا بشه جایزه برداشت، با یه بار اومدن جمع شدنی نیست. ولی این پسر بچه هر بار که با مادر بزرگش می‌اومد، تیکت‌های همه بازی‌ها رو که جمع می‌کرد و سر صفِ ذخیره‌ی تیکت، با حوصله اون‌ها رو ذخیره می‌کرد و کارت رو به مامان بزرگش می‌داد تا به ما تحویل بده و بعد هم تیکت‌ها می‌سوخت. یه روزی از پسر بچه پرسیدم عزیزم چرا این همه منتظر میشی و تو صف معطل میکنی خودت رو در حالی که میدونی مامان بزرگت کارت رو تحویل میده و این یعنی همه‌اش می‌سوزه. پسر بچه با زبان بچه‌گونه خودش گفت: خاله من برا این تیکت‌ها زحمت کشیدم و تلاش کردم و آدم هیچ وقت نباید تلاش خودش را دست کم بگیره. خدارو چی دیدی؟! شاید بالاخره با یک روز اومدن تونستم تیکت لازم برای کسب جایزه رو بدست آورده باشم. نباید نا امید بشم. هربار بازی میکنم تیکت‌هارو ذخیره می‌کنم و عدد اونارو چک می‌کنم، بعد کارت را تحویل مادر بزرگم میدم. میدونید پسر بچه چند ساله‌اش بود؟ 8 سال. می‌دونید من کی‌ام؟ من یه معلمم و آرزوم استادیه. و برا استادی درس می‌خونم. یاد گرفتم استاد بودن و خوشحال بودن؛ موفق بودن و خوشبخت بودن، تنها به شرایط سخت یا آسان، سن، مدرک و تحصیل، و درآمد نیست، بلکه با ذهنیت و مثبت اندیشی و اراده فرد رابطه مستقیم داره. از خانم چیچک موسوی/ اهواز ممنونیم از این یادداشت خوبشون🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همانطوری که از اموال خود در برابر سرقت محافظت می کنید از شادی های خود نیز محافظت کنید و اجازه ندهید به سرقت روند.🌺💖 شبتون بخیر 💫