هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
💫آنهایی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند
و تلاش میکنند لبخندهایمان عمیقتر
و آرامشمان طولانیتر باشد
همانهایی هستند که ماندگار میشوند...
#پونه_مقیمی
📝
تجربه کردن اگر به تغییر رفتارهای آسیب رسان منجر شود یعنی اگر اثری از پختگی در روان فرد باقی بگذارد میشود، تجربه.
در غیر اینصورت، تجربه نیست، خودتخریبیست.
در خودتخریبی ما به اسم تجربه کردن، آسیبهایی که میدانیم نتیجهاش چه میشود را، مدام برای خودمان با آدمها، روابط و موقعیتها بازسازی میکنیم.
شاید در نگاهی دیگر بتوان خودتخریبی را انتقام از خود ترجمه کرد. انتقامی ناهشیار که سال به سال از نیروی جوانی، شادابی و از آرامش ما میکاهد.
در بسیاری از مواقع زمانی ما شروع به خودتخریبی میکنیم که از شخصی، موقعیتی یا حتی محیطی، خشمگین هستیم اما خشممان اجازهی دیده شدن ندارد و نیروی خشم سرکوب شده به سمت خودمان باز ميگردد و ما از خودمان شروع به انتقام گرفتن میکنیم.
در شرایط کنونی جامعه، که خشمها با شدتی بیسابقه در حال سرکوب هستند و هر نوع بروز خشم، تنبیهاتی دردناک به همراه دارد ممکن است برای بعضی افراد این سرکوب در انتخاب رابطهها بروز كند.
ممکن است افرادی به سمت رابطههایی قدیمی و مخرب برگشته و احساس کنند شاید اینبار بتوانند فرمی دیگر از صمیمیت را تجربه کنند(خودتنبیهی با خوشبینی غیرواقعی)
ممکن است افرادی از تمام روابطشان بیرون بیایند و امیدشان به تجربهی رابطهای عمیق را از دست بدهند(خودتنبیهی با انزوایی غیرضروری)
ممکن است افرادی رابطهای آسیبرسان را تمام نکنند چون میترسند تنها بمانند. (خود تنبیهی با تفکر” اوضاع روابط خیلی بد است ممکن است دیگر کسی برایم نباشد”)
ممکن است افرادی دیگر هیچ تلاشی برای پیدا کردن یار نکنند( خودتنبیهی با تفکر "هیچکسی برای من وجود ندارد")
تمام این مثالها میتوانند نشانههای سرکوب خشمی باشد که در بدنهایمان گیر کرده است.
در این روزهای مملو از تنبیه اجتماعی، خودمان را تنبیه نکنیم و بدانیم بدن و روانمان بیشتر از هر زمان دیگری به عشق و امید و زندگی احتیاج دارد.
پس سعی کنیم نیروی خشم را به بیرون بدن هدایت کنیم و اجازه ندهيم همچون ماری زخمی، روابطمان، امیدها و آرامشمان را بگزد!(توضیح در استوری)
تنبیه شدن، آدمها را به درون خودشان تبعید میکند و آدمها در تبعید به باارزشترین داراییهای خودشان حمله میکنند.
به جوانیشان،
به رابطههای صمیمانهی سالمی که میتوانستند با آدمهای امنی تجربه کنند،
به امیدها و هدفهایشان،
و در نهایت به احساس ارزشمندیشان!
حواسمان به «تجربیاتی» که این روزها برای خودمان انتخاب میکنیم باشد تا آنطور که تنبیهمان میکنند، آن تنبیه را برای خودمان بازسازی نکنیم.
👤 #پونه_مقیمی
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
💫آنهایی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند
و تلاش میکنند لبخندهایمان عمیقتر
و آرامشمان طولانیتر باشد
همانهایی هستند که ماندگار میشوند...
#پونه_مقیمی
؏ـشق گویا در دلم چشمڪ پرانی میڪند
؏ـقل مجنون گشته و پادر میانی میڪند
تو پناه دردهاے سینه ام هستی ، چرا
دل غرورش را براے ؏ـشق فانی می ڪند
#پونه_مقیمی
📝
از مرحلهای به مرحلهی رشدِ دیگری میرویم.
شاید همه شنیده باشیم که لازمهی رشد، رها کردن تعلقات در زمان مناسب است.
اما شاید کمتر درمورد بخش دیگری صحبت شده باشد.
بخشی پر از شعف، شور و نادانستگی که در ورود به مرحلهی بعدی تجربه خواهیم کرد.
درست است که لازمهی ورود به بخشهای جدیدتر، رها کردنِ بخشهای قدیمی و خداحافظی با ورژنهای قدیمیتر خودمان است اما لازمهی تجربه کردن و به تکمیل رساندنِ مرحلهی بعدی، دادن یک «اجازه» به خودمان است.
اجازهی لذت بردن و تجربه کردنِ شوقها.
اجازهای که بسیاری از مواقع به خودمان نمیدهیم. چون زیاد در فرهنگمان از این اجازهها ندیدهایم!
گاهی آنقدر تمرکزمان بر از دست دادنهاست که یادمان میرود همزمان که بخشی در ما میمیرد، بخشی دیگر آبستن جوانهای نازک از ورژنی جدیدتر از ماست.
آیا آنقدر شوق دیدارِ خودِ جدیدمان را در مرحلهی جدید از زندگیمان داریم که نخواهیم فقط بر سوگمان تمرکز کنیم؟
مرگ، در درون خودش همیشه آبستنِ یک زندگی دوباره است.
مرگ و زندگی
از دست دادن و به دست آوردن
اندوه و شادی
اینها متضاد نیستند،
اینها دوستانی مکمل و همیشگی هستند.
آنجا که اندوه مهمان ماست، شادی هم نشسته فقط آرام است.
و آنجا که در سوگِ رها کردنِ گذشته اشک میریزیم، شوقِ به دستآوردن تجربهای جدیدتر از پشت در به ما لبخند میزند.
فقط گاهی لازم است به خودمان اجازه دهیم، در را باز کنیم.
حتی با احساس گناه، حتی با اندوه و حتی با چشمانی اشکبار.
و این را بدانیم اشک ریختن و خندیدنِ همزمان، دیوانگی نیست و فقط خبر از گذر میدهد.
گذر از یک مرحله به مرحلهی رشد دیگری.
آیا تا به حال در مرگ به زندگیتان سلام کردهاید؟
👤 #پونه_مقیمی
📝
از مرحلهای به مرحلهی رشدِ دیگری میرویم.
شاید همه شنیده باشیم که لازمهی رشد، رها کردن تعلقات در زمان مناسب است.
اما شاید کمتر درمورد بخش دیگری صحبت شده باشد.
بخشی پر از شعف، شور و نادانستگی که در ورود به مرحلهی بعدی تجربه خواهیم کرد.
درست است که لازمهی ورود به بخشهای جدیدتر، رها کردنِ بخشهای قدیمی و خداحافظی با ورژنهای قدیمیتر خودمان است اما لازمهی تجربه کردن و به تکمیل رساندنِ مرحلهی بعدی، دادن یک «اجازه» به خودمان است.
اجازهی لذت بردن و تجربه کردنِ شوقها.
اجازهای که بسیاری از مواقع به خودمان نمیدهیم. چون زیاد در فرهنگمان از این اجازهها ندیدهایم!
گاهی آنقدر تمرکزمان بر از دست دادنهاست که یادمان میرود همزمان که بخشی در ما میمیرد، بخشی دیگر آبستن جوانهای نازک از ورژنی جدیدتر از ماست.
آیا آنقدر شوق دیدارِ خودِ جدیدمان را در مرحلهی جدید از زندگیمان داریم که نخواهیم فقط بر سوگمان تمرکز کنیم؟
مرگ، در درون خودش همیشه آبستنِ یک زندگی دوباره است.
مرگ و زندگی
از دست دادن و به دست آوردن
اندوه و شادی
اینها متضاد نیستند،
اینها دوستانی مکمل و همیشگی هستند.
آنجا که اندوه مهمان ماست، شادی هم نشسته فقط آرام است.
و آنجا که در سوگِ رها کردنِ گذشته اشک میریزیم، شوقِ به دستآوردن تجربهای جدیدتر از پشت در به ما لبخند میزند.
فقط گاهی لازم است به خودمان اجازه دهیم، در را باز کنیم.
حتی با احساس گناه، حتی با اندوه و حتی با چشمانی اشکبار.
و این را بدانیم اشک ریختن و خندیدنِ همزمان، دیوانگی نیست و فقط خبر از گذر میدهد.
گذر از یک مرحله به مرحلهی رشد دیگری.
آیا تا به حال در مرگ به زندگیتان سلام کردهاید؟
👤 #پونه_مقیمی
💫آنهایی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند
و تلاش میکنند لبخندهایمان عمیقتر
و آرامشمان طولانیتر باشد
همانهایی هستند که ماندگار میشوند...
#پونه_مقیمی
💫آنهایی که ما را همانگونه که هستیم میپذیرند
و تلاش میکنند لبخندهایمان عمیقتر
و آرامشمان طولانیتر باشد
همانهایی هستند که ماندگار میشوند...
#پونه_مقیمی
📝
میگفت آرزویش این است که دوستش بدارم و او را بخواهم.
اکنون که او را دوست دارم و میخواهمش، او مرا دوست دارد اما مرا نمیخواهد.
کدام رنج بیشتر است، دوست داشته نشدن یا خواسته نشدن؟
چون این دو، یکی نیست!
کدام رنج بیشتر است ماندن یا رفتن؟
چون ماندن با کسی که دوستت دارد اما تو را به اندازهی کافی نمیخواهد با ماندن با کسی که تو را با اطمینان میخواد فرق دارد، همانطور که رفتن از رابطهای که میدانی دوستت ندارد اما میخواهدت با رفتن از رابطهای که دوستت دارد اما نمیخواهدت فرق دارد!
دنیای امروز، دنیای تعارضات عمیق و شکهای عمیقتر است.
آنچه بیشتر آدمها در روابط رمانتیکشان به دنبالش هستند، یک فرد نیست! بلکه یک خداست!
👤#پونه_مقیمی
📝
كمر ما را آن ادمهايي خم كرده اند كه روزي قرار بوده پشت و پناهمان باشند .
قرار بوده حمايت گر ما باشند .
قرار بوده بي دريغ به ما عشق بورزند و هميشه كنارمان بمانند. چشم هاي ما بي دليل به در خيره نشدند .
ما بي دليل در انتظار امدن ادمها و دوست داشته شدن از طرف آنها نيستيم.
ما دليل داريم ! ما مدتها پيش در انتظار بوده ايم !
در انتظارِ آنهايي كه برايمان مهم بوده اند ، آنهايي كه در دنياي ما نامهاي مقدسي را بر دوش حمل ميكنند بياييند و ما را ببينند! بيايند و ما را حمايت كنند . در اغوش بكشند و بگويند افرين ! ما كنارت هستيم!
اما نيامدند ! و ما هنوز منتظرشان هستيم .
و امتدادِ اين انتظار را در ادمهاي ديگر جستجو ميكنيم .
بي دليل نيست كه اميدواريم . اميدواريم چون زخمي شديم و منتظريم كسي بيايد و زخمهاي عميق قديمي مان را ترميم كند .
ما امتدادِ اميدهاي از دست رفته مان را در ادمهاي ديگر، در رابطه هاي ديگر جستجو ميكنيم و اين بزرگترين اسيب ما به خودمان است .
ما توقع داريم ادمها آن حفره هاي خالي را در ما پر كنند كه هيچگاه پر نخواهد شد .
چون اين چاله هاي احساسي كه متعلق به آنها نيست !
اين چاله هاي احساسي متعلق به مقدس ترين ادمهاي زندگي ما بوده است !
و اكنون اين ماييم كه بايد با اين حقيقت كنار بياييم پر شدنِ اين چاله ها تاريخ انقضا داشته است و بهتر است با خودمان صادق باشيم .
ديگر تمام شده است و آن ادمهاي خاص ، جاهاي خالي را پر نكرده اند .
اين ماييم كه بايد كنار بياييم و بدانيم كه ديگران طاقت اورده اند و ما هم طاقت مياوريم .
كمر ما را آن ادمهايي خم ميكنند كه روزي احساس ميكرديم بزرگترين بت هاي زندگي مان هستند و حالا بايد حواسمان به خودمان باشد.
رابطه ها ميتوانند ارام بخش ما باشند اما نميتوانند ان چاله ها را پر كنند .
امتدادِ اميدهاي واهي مان را در رابطه هاي صميمانه ي امروزمان جستجو نكنيم .
اين جستجو ما را نااميد خواهد كرد و ممكن است امروز دوباره كمرمان خم شود اما نه به دست ان ادمهاي خاص ، بلكه به دست خودمان ! .
پ.ن:
گاهي وقتي ميدانيم چرا مدام در انتظار تغييريم ، راحت تر خودمان را درك ميكنيم و ديگر براي رفتارهايمان خودمان را سرزنش نخواهيم كرد . اميد هاي واهي را قطع خواهيم كرد و شايد روزي خودمان بتوانيم خودمان را در اغوش بكشيم و بگوييم "افرين "!
👤#پونه_مقیمی
📝
ناگهان احساس کردم به یک بیراهه احتیاج دارم، به حسی شبیه گم شدن اما امیدوار به پیدا شدن!
آری، دوست داشتم همه چیزهای معقول زندگیام را به یکباره رها کنم و به سمت آن مسیر نامعقولی حرکت کنم که میدانم، نمیدانم چه در انتهای مسیر رخ خواهد داد.
همانطور که در گرمای بالای ۳۶ درجهی رُم در اتاق کوچکم نشسته بودم و از عرقهایی که هر بار بیشتر و بیشتر خودشان را به لباسم میچسباندند و گویی قصد تمام شدن نداشتن کلافه شده بودم، فهمیدم که باید بروم جایی و برای مدتی گم شوم.
میدانستم که به یک ندانستن احتیاج دارم.
به یک مسیر، نه یک شروع دوباره.
به یک حرکت، نه یک ادامه.
به یک بیهدفی، نه یک برنامهریزی مشخص!
پس تصمیم گرفتم «خودم» را بشناسم.
و اکنون هر قدم که بیشتر در جهان درونیام جلو میروم، یک قدم بیشتر در جهان بیرونی پیدا میشوم.
مسیرِ گم شدن در خودم گویی به پیدا شدنم در جهان بیرونی کمک میکند! چه گمشدگی باارزشی.
متن
👤 #پونه_مقیمی
📝
از سطح فراتر بروید.
از سطحِ هر موقعیتی، هر آدمی، هر رویدادی، هر تجربهای و هر پیشرفت و دستآوردی.
از سطح فراتر بروید.
پیشرفت در سطح یک مسیرِ بیرونیست، مسیری پر از هیاهو و اضطراب، آمیخته با سر و صدای ذهن خودمان و دیگران که یا تشویق میکنند یا تخریب و یا هیچ نمیکنند!
ورای سطح،
مسیر درونی شما منتظر شماست.
مسیری به دور از هیاهوهای این جهانِ پر از پیشرفت، پسرفت، دستآورد، ناکامی، قضاوت و تحسین.
مسیری آرام، ساکت و ساکن.
که به جای اینکه در سطح به جلو برود و چیزی را به دست بیاورد و منتظر تحسین، تایید و تشویق باشد،
به عمق ریشه میدواند.
آنچه از درون است به پایین میرود، ریشه میشود.
و آنچه از نفس و ذهن است، برگ میشود و به بالا میرود و در تمنای تحسین و دیده شدن، در آتشِ هیاهوی قضاوت ذهن خودش و دیگری از درون میسوزد.
زیاد درگیرِ تصویرمان بودن، زیاد در حرصِ موفقیتهای سطحی بودن، ما را تبدیل به آدمهای خشمگینِ پرتوقع و غیرهمدل و نامهربان میکند.
و کافیست زیادی در مسیرِ پیشرفت نفسانی وقت بگذاریم و باور کنیم ما همان پیشرفتها و دستآوردها هستیم، در همان لحظه است که ریشهها عمیقتر نمیشوند.
ریشههایی که ما را به فروتنی، آرام بودن و همدل بودن وصل میکنند به علت آفتِ نَفْس، ضعیف میشوند و تمام انرژی روانی فرد صرف بیشتر کردن برگها و شکلهای بیرونیاش از خاک میشود.
ریشهها، مسیر درونی ما هستند.
از پیشرفت درونیمان غافل نشویم که در نهایت جایی که آرام خواهیم گرفت آن بالا نخواهد بود.
همین جا خواهد بود.
در زمین، در عمق خاک.
👤 #پونه_مقیمی
@golchintap