🌹قلب مؤمن نسبت به یاد خدا🌹
ماهی به طمع گوشت قلاب میآید و در دام میافتد و صید میشود.
شیطان قلاب است و دنیا گوشت قلاب
در دنیا به هر چیزی که علاقهمند شوید در قلاب شیطان افتادهاید
و شیطان زیباییهای دنیا را برای شما زینت میدهد و با علاقه به هر یک از مظاهر دنیا، شیطان بر شما سلطه پیدا میکند.
صیاد وقتیکه میخواهد ماهی بگیرد، قلاب به کار میبرد.
همین قلابی که صیاد برای صید ماهی به کار میبرد برای انسان عبرتی است،
صیاد قلاب را در دریا یا رودخانه میاندازد و بر سر قلاب، گوشت یا کِرمی که ماهی بیشتر دوست دارد، قرار میدهد
و قلاب را لای آن گوشت پنهان میکند و بعد قلاب را وسط جایی که هستند پرتاب میکند.
وقتیکه ماهی میخواهد گوشت را بخورد قلاب را هم همراه گوشت میبلعد،
قلاب که بلعیده شد، صیاد از تکانی که به نخ قلاب وارد میشود، میفهمد که ماهی را صید کرده است.
اگر ماهی بچه باشد، صیاد با یکضرب آن را بالا میکشد
و اگر ماهی سنگین باشد، صیاد بهطور متناوب قلاب را میکشد و رها میکند و با این کار ماهی را خسته و بیجان میکند.
وقتیکه مطمئن شد که دیگر ماهی توان ندارد، آنوقت آن را از آب بیرون میکشد.
شیطان هم گاهی قلابش به انسانی گیر میکند.
قلاب او لذّتهای دنیوی آلوده به گناه و آرزوها، ریاستطلبی، علاقه به فرزند و کلاً علاقه به هر چیزی است که دنیایی میباشد.
ماهی در این دریا میغلتد و تلاش میکند که قلاب را همراه خود ببرد
و قلاب هم تلاش میکند که او را همراه خود ببرد.
شیطان هم بعدازاینکه انسان را به امور دنیا عاشق و علاقهمند کرد، بعد آن چیز را میکشد، شل و محکم میکند،
یکبار تا حدی که میتواند میکشد، ولی مواظب است که بند قلاب پاره نشود،
رها میکند و دوباره میکشد تا آن را بیرون بکشد
و به همین صورت شیطان درصدد است که انسان را در دام معصیتها بیاورد.
چندین بار او را میآورد و میبرد تا اینکه بالاخره او را از «یاد الهی» خارج میکند.
کسانی که شیاطین بر آنها مسلط شدهاند، اینها را شیطان از آب گرفته و صید کرده است و قلب آنها مرده است.
همچنان که قلب ماهی در آب زنده هست، قلب انسان هم در عشق به خدا زنده است و حیات دارد،
همانطوری که اگر ماهی را از آب بیرون بکشند میمیرد، قلب انسان را هم اگر از علاقه به یاد خدا بیرون بکشند، میمیرد
و دیگر آن قلب، قلب نیست.
انسان ظاهراً زنده است ولی دل او مرده،
یعنی در حقیقت دل، همچون ماهی آب است،
ماهی آبِ محبت خدا، ماهیِ دریای ذکر خدا است
و اگر از دریای ذکر خدا دلی را بیرون بکشند، مانند ماهی از آب بیرون کشیده شده، آنقدر دستوپا میزند تا بمیرد.
دین همان دریاست که تا انسان در دین است مانند ماهی در دریا است:
«المؤمنُ فی المسجدِ کَالسَّمَکِ فِی الماءِ» مؤمن در مسجد مثل ماهی در آب است.
كشف الخفاء، تألیف عجلونی، ج۲، ص۲۹۵
یعنی قلب مؤمن نسبت به یاد خدا مانند ماهی است نسبت به دریا.
پس اینهمه انسانهای مبتلا به فسق و فجور و امثال اینها را شیطان صید کرده و از دریای محبت خدا بیرون کشیده است، اینها از دریا خارجشدهاند.
https://t.me/gole_zahraa
رسول الله (ص):
انسان به همان كسى واگذار مى شود كه به او #امید بسته است و اگر انسان فقط به #خدا امید ببندد، به غیرِ خدا واگذار نمى شود.
@gole_zahraa 👈
(كنز العمّال، ح ۵۹۰۹)
لازم است که انسان نسبت به خدا همیشه در حال بیم و امید باشد، همیشه باید به رحمت و عفو و فضل و هدایت .... خدا #امید داشته باشیم
@gole_zahraa 👈
مولای مهربانم #امام_زمان ای #امید ناامیدان
گرچه ماه رویت را ندیده ایم، اما بر قلبهامان عشق تو را مُهر کرده ایم ....
چندی است عشقت را مشق می کنیم ....
برگ برگ دفتر زندگی مان را با نام زیبای تو ورق می زنیم ...
هر روز بارها و بارها یادت را مرور میکنیم ....
تا شاید ما را به دانشجویی در دانشگاه عشقت برگزینی ...
آقا جان ...
دستمان را بگیر و یاریمان کن تا عشقت در رفتار و اعمالمان نیز انعکاس یابد و رضایتت غایت آرزویمان باشد ....
باشد که ما را شایسته یاری ات بدانی و برای سربازی در رکابت برگزینی.
@gole_zahraa 👈
وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ ...
آخرین روز قبل از واقعه ...
اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه #حاج_قاسم_سلیمانی جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنج شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
انتشار حداکثری با شما
#امید
#سپاه
@gole_zahraa 👈
#امید
اگر خدا نخواهد
برگی از درخت نخواهد افتاد.
چه برسد به خود درخت...
پس با امید زندگی کن...
@GOLE_ZAHRAA 👈