eitaa logo
صبح امید
36 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
8 فایل
کانال صبح امید https://eitaa.com/goleeyaas خادم کانال🌹 @Mobini3339
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نظر حضرت آیت الله خامنه ای راجع به کتاب مربوط به شهید ابراهیم هادی📚 ⬆️کتابی که رهبری در رابطه با آن فرمودند:تا مدتی حیفم می آمد از روی میزم بردارم بذارم در بین کتاب‌ها ...✅ 🍂✨🌹🍂✨🌹🍂✨
🌱بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌱 ۱۶ حوزهٔ حاج آقا مجتهدی ایرج گرائی 🔹 سالهای آخر، قبل از انقلاببود. ابراهیم به جز رفتن به بازار مشغول فعالیت دیگری بود. 🔹 تقریباً کسی از آن خبر نداشت خودش هم چیزی نمی گفت. اما کاملاً رفتار و اخلاقش عوض شده بود. 🔹 ابراهیم خیلی معنوی تر شده بود. صبح ها یک پلاستیک مشکی دستش می گرفت و به سمت بازار میرفت، چند جلد کتاب داخل آن بود. یکروز با موتور از سر خیابان رد میشدم ابراهیم را دیدیم پرسیدم داش ابرام کجا میری؟! گفت: میرم بازار. سوارش کردم، بین راه :گفتم چند وقته این پلاستیک رو دستت میبینم چیه!؟ گفت: هیچی کتابه. 🔹 بین راه سر کوچه نائب السلطنه پیاده شد خداحافظی کرد و رفت. تعجب کردم محل کار ابراهیم اینجا نبود. پس کجا رفت!؟ 🔹 با کنجکاوی به دنبالش آمدم تا اینکه رفت داخل یک مسجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادی جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهمیدم دروس حوزوی میخوانه، از مسجد آمدم بیرون از پیرمردی که رد میشد سؤال کردم ببخشید، اسم این مسجد چیه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدی. 🔹 با تعجب به اطراف نگاه کردم فکر نمیکردم ابراهیم طلبه شده باشه. 🔹 آنجا روی دیوار حدیثی از پیامبر صلیﷲعلیه‌وآله نوشته شده بود: «آسمانها و زمین و فرشتگان شب و روز برای سه دسته طلب آمرزش می کنند: علماء ، کسانی که به دنبال علم هستند و انسانهای با سخاوت». 🔹 شب وقتی از زورخانه بیرو میرفتم :گفتم داش ابرام حوزه میری و به ما چیزی نمی گی؟ یکدفعه با تعجب برگشت و نگاهم کرد فهمید دنبالش بودم. خیلی آهسته گفت: آدم حیف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابیدن بکنه. من طلبه رسمی نیستم همینطوری برای استفاده میرم عصرها هم میرم بازار، ولی فعلا به کسی حرفی نزن. 🔹 تا زمان پیروزی انقلاب روال کاری ابراهیم به این صورت بود. پس از پیروزی انقلاب آنقدر مشغولیتهای ابراهیم زیاد شد که دیگر به کارهای قبلی نمی رسید. 🔺... ادامه دارد 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59