یک رباعی از یمین اصفهانی
جان، از ازل آمد آشیان غم تو
دل، تا به ابد بُوَد مکان غم تو
من، جان و دل خویش بدان دارم دوست
کاین داغ تو دارد، آن نشان غم تو
نزهة المجالس، شروانی، ص ۱۲۲.
#غم
#جان
#دل
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
یک رباعی از مولوی
قالب و جان
تو آب نِهای، خاک نهای، تو دگری
بیرون ز جهان آب و گِل، در سفری
قالب، جوی است و جان در او، آب حیات
آن جا که تویی، ازین دو هم بیخبری
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۵۷۰.
#قالب
#جان
#مولوی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شمع و پروانه
از صغیر اصفهانی
یافت وصل شمع، چون پروانه از خود درگذشت
درگذر از جان تو هم، جویی اگر جانانه را
مشاعرهی جدید، ص ۵۰۴.
#شمع
#پروانه
#جان
#جانانه
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
دولت عشق
از مولوی
مُرده بُدَم، زنده شدم، گریه بُدَم، خنده شدم
دولتِ عشق آمد و من، دولت پاینده شدم
دیدهی سیر است مرا، جانِ دلیر است مرا
زَهرهی شیر است مرا، زُهرهی تابنده شدم
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۹۳.
#عشق
#جان
#مولوی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
تحفهی جان
از صائب تبریزی
عاشقانت، سوی تو تحفه اگر جان آرند
به سرِ تو که همی زیره به کرمان آرند
گلشن صائب، گلچینی از سفینهی صائب، تدوین محمدعلی باقرزاده و سید محمدحسین حکیم، ص ۱۲۹.
#عاشقان
#جان
#زیرهوکرمان
#صائب
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae