شعر طنز: دزد ناشی 😂😂
از عمران صلاحی
سارقی، کیف کارمندان را
با موتور یا نظیر آن زده است
یک نفر خواند این خبر را گفت:
"دزد ناشی، به کاهدان زده است"!
(کمال تعجب! ۱۳۸۰)
دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپشده در نشریات گلآقا، ص ۱۵۰.
#شعرطنز
#دزدناشی
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز😂😂
نسخهای دیگر از دیوان حافظ
از عمران صلاحی
"رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید"
ولی دریغ که نصف حقوق بنده پرید!
🌻🌻🌻
"صبا، اگر گذری افتدت به کشور دوست"
بگو که از سر من کنده این گرانی، پوست!
🌻🌻🌻
"بلبلی، خوندلی خورد و گُلی حاصل کرد"
دید مصنوعیه، دلخور شد و آن را ول کرد!
دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپشده در نشریات گلآقا، ص ۱۶۳ - ۱۶۵.
#شعرطنز
#نسخهایازدیوانحافظ
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: امور فرهنگی 😂😂
از عمران صلاحی
" به یادگار، نوشتم خطی ز دلتنگی"
که: نیست فایدهای در امور فرهنگی!
دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۱۵۹.
#شعرطنز
#امورفرهنگی
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: گران! 😂😂
از عمران صلاحی
شد بلیت گاری و اسب و هواپیما، گران
روغن و قند و نخ و شیرینی و حلوا، گران
نرخها بالا رود تا لایههایی از ازون
قیمت "کولا" گران و قیمت "کالا" گران
جز حقوق ما، بُوَد هر چیز در حال صعود
کی شود در این میان یا رب، حقوق ما گران؟
(ابوطیاره، ۱۳۷۲)
دیوان ابوطیاره، صلاحی، اشعار چاپشده در نشریات گلآقا، ص ۹۴.
#شعرطنز
#گران
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: غلطنامه 😂😂
از عمران صلاحی
نویسندهای، پیشِ رو کاغذی
وَ در دست خود، یک عدد خامه* داشت
درآمد کتابش، چون آن را بدید
غلطنامهاش هم، غلطنامه داشت!
*خامه: قلم.
دیوان ابوطیاره، گزیدهی مطایبه و طنز منظوم، عمران صلاحی، ص ۱۸۷.
#شعرطنز
#غلطنامه
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: درآمد 😂😂
از عمران صلاحی
آواره و دلشکسته و دربهدرم
از دایرهی نشاط و شادی بهدرم
جانا، دگر از درآمد بنده مپرس
زیرا که بُوَد درآمدِ من "پدرم"
[مفهوم مصراع آخر: پدرم درآمد.]
دیوان ابوطیاره، صلاحی، ص ۵۸.
#شعرطنز
#درآمد
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: اشتباه 😂😂
از ابوالقاسم حالت
خانم غذای تند و بدی آورد
در نزد شوی و گفت بدو در دَم:
از اشتباه، بار دگر امروز
فلفل، کمی زیاد در آن کردم
زد شوهرش هَوار که: من مُردم
از بس که اشتباه تو را خوردم
دیوان ابوالعینک، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۲۱۵.
#شعرطنز
#اشتباه
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز :چلوکبابی😂😂
از ابوالقاسم حالت
رفتم اندر چلوکبابیِ فرد
پاک، مسموم و نیمهجانم کرد
گفتم او را: کباب برگ بیار
رفت و بَهرَم کباب مرگ آورد
دیوان شوخ، حالت، ص ۳۷۱.
#شعرطنز
#چلوکبابی
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: تنفّس 😂😂
از ابوالقاسم حالت
رفت هنرپیشهای در آخرِ بازی
پیش نویسندهای، برای تجسّس
گفت: کجایِ نمایش از همه بِه بود؟
گفت: همان پانزده دقیقه تنفّس!
گزیدهای از اشعار طنز ایران، اکبر مرتضی پور ص ۵۷۰.
#شعرطنز
#تنفس
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: عاقبت علم😂😂
از رضا رفیع
💐 به مناسبت ۶ مرداد، سالروز تولدش (۱۳۴۷)
هر که را علم و ادب آموختند
جیب رزق و روزیاش را دوختند
آتشی از مِجمَر* درد و بلا
در دل بیصاحبش افروختند
صاحبان مال و ثروت در عوض
تا توانستند، زر اندوختند!
*مجمر: آتشدان، منقل.
تشویق اذهان عمومی، مجموعه شعر طنز و تحفهی نطنز، رضا رفیع، ص ۵۰.
#شعرطنز
#عاقبتعلم
#رضارفیع
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: بستر گرم 😂😂
از ابوالقاسم حالت
تا این دَم و این حرارت و این گرماست
اندر همه جا آتش دوزخ برپاست
بدبختِ فقیر یافت در تابستان
آن بستر گرمی که زمستان میخواست!
(روزنامه توفیق ۱۳۴۱/۴/۲۱)
گزیدهای از اشعار طنز ایران، اکبر مرتضی پور، ص ۱۹۹.
#شعرطنز
#بسترگرم
#تابستانوگرما
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر طنز: دروغ 😂😂
از کمالالدین اسماعیل اصفهانی
شخصی، بدِ ما به خلق میگفت
ما چهره ز غم نمیخراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم!
گزیدهای از اشعار طنز ایران، اکبر مرتضیپور، ص ۱۹۵.
#شعرطنز
#دروغ
#کمالالدیناسماعیلاصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae