بلبل و گل
از فخرِ خالد هِرَوی
در باغ شدم، سحرگه از دردِ نهفت
بلبل، به زبان حال، با گل میگفت:
از پرده برون آی و بخند و خوش باش
ای بس گُلِ رعنا که در این باغ شکفت!
رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، سید علی میرافضلی، ص ۳۸۵.
#بلبلوگل
#فخرخالدهروی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae