گل گلشن عشق و امید
از محمود شاهرخی(جذبه)
ای دوست، ز روزگار افسرده مباش
از گردش آسمان، دل‌آزرده مباش
جانا، تو گل گلشنِ عشقی و امید
لب بازگشا به خنده، پژمرده مباش
در غبار کاروان، شاهرخی، ص ۳۵۵ و ۳۵۶.
#گل
#عشق
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
یک رباعی از محمود شاهرخی
از آتش عشق، دم به‌دم می‌سوزم
عمری است که من در تب غم می‌سوزم
چون قطره فنا شدم به دریای وجود
وین طُرفه که در عین عدم می‌سوزم
در غبار کاروان، ص ۶۰۳.
#آتش‌عشق
#فنا
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
چو پروانه
از محمود شاهرخی (جذبه)
شمعی به شام تیره‌ی ما، روشنی نداد
از سوز آه خویش، چو پروانه سوختیم
زین تیره شام هجر، نبُردیم ره به صبح
در اشتیاق جلوه‌ی جانانه سوختیم
در غبار کاروان، ص ۴۳.
#شمع
#پروانه
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
طریق طلب
از محمود شاهرخی
آن زنده‌دلی که در طریق طلب است
پیوسته بسانِ شمع، در تاب و تب است
در خلوت اسرار، به صد سوز و گداز
جویای وصال صبح، از راه شب است
در غبار کاروان، شاهرخی، ص ۳۵۱.
#طلب
#شمع
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بهترین گل
از محمود شاهرخی
ای دوست، ز روزگار، افسرده مباش
از گردش آسمان، دل‌آزرده مباش
هستی تو بِهین گلِ گلستانِ وجود
لب بازگشا به خنده، پژمرده مباش
رباعی‌نامه، بهشتی شیرازی، ص ۲۹۱.
#خنده
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
طریق طلب
از محمود شاهرخی
آن زنده‌دلی که در طریق طلب است
پیوسته بسان شمع، در تاب و تب است
در خلوت اسرار، به صد سوز و گداز
جویای وصال صبح، از راه شب است
در غبار کاروان، شاهرخی، ص ۳۵۱.
#طلب
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
گل‌های محبت
محمود شاهرخی(جذبه)
درآ یک دم به صحرای محبت
بچین گل‌های زیبای محبت
به خون‌گرمی، در و دیوار دل را
گل‌آذین کن به گل‌های محبت
واپسین یادگار بر صحیفه‌ی روزگار، شاهرخی، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.
#محبت
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
راز محبت
از محمود شاهرخی
بیا خلوت‌فروز خانه باشیم
به پیشِ شمع هم، پروانه باشیم
چو با راز محبت آشنایی است
چرا با یک‌دگر، بیگانه باشیم؟
واپسین یادگار بر صحیفه‌ی روزگار، شاهرخی، ص ۱۹۴.
#محبت
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
مهرورزی
از محمود شاهرخی
اگر در سر تو را اندیشه باشد
مُدامت، مهرورزی پیشه باشد
خشونت ای گل من، مثل سنگ است
دل انسان، به‌سان شیشه باشد
واپسین یادگار بر صحیفه‌ی روزگار، شاهرخی، ص ۱۸۴.
#مهرورزی
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
خانه
از محمود شاهرخی
کانون محبت و صفا، خانه‌ی ماست
شایسته‌ی گنج عشق، ویرانه‌ی ماست
هر جا که چو شمع، رخ برافروزد دوست
رقصان سوی نور، بالِ پروانه‌ی ماست
واپسین یادگار بر صحیفه‌ی روزگار، شاهرخی، ص ۱۷۱.
#خانه
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
گلشن راز
از محمود شاهرخی
هر دل که مقیم گلشن راز شود
با نغمه‌ی مرغ عشق، دمساز شود
هر دل که شود همدم باد سحری
چون غنچه لبش به یاد حق باز شود
واپسین یادگار بر صحیفه‌ی روزگار، شاهرخی، ص ۱۷۶.
#گلشن‌راز
#محمود‌شاهرخی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae