عشق و الفت
از دکتر محمدمهدی بخارایی
اگر از عشق و از الفت بگوییم
و چون گمگشته یاری، دل بجوییم
شود دنیای ما زیبا، دلانگیز
که ما خوشبوترین گلها ببوییم
ذات عشق، ص ۴۴.
#عشقوالفت
#محمدمهدیبخارایی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
زر و آهن
از پرویز ناتلِ خانلری
زر گفت: همه جهان گروگان من است
آهن گفتا: هر آنچه هست، آنِ من است
زر گفت: گران خریدهام، آهن گفت:
گیتی که گرانِ توست، ارزان من است
گوشهی تماشا، ص ۸۶.
#زروآهن
#پرویزناتلخانلری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
تکبیتی از سعدی
تواضع گر چه محبوب است و فضلِ بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد، که هیبت را زیان دارد
کلیات سعدی، مواعظ، مفردات، ص ۸۵۸.
#تواضع
#مفردات
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
یک رباعی از خیام
این کهنه رِباط *را که عالم، نام است
وارامگهِ اَبلَقِ* صبح و شام است
بزمی است که واماندهی صد جمشید است
قصری است که تکیهگاه صد بهرام است
*رباط: کاروانسرا. کهنه رباط: دنیا.
*ابلق: دورنگ، سفید و سیاه، اسب دورنگ.
رباعیات ابوسعید ابوالخیر و خیام، جهانگیر منصور، ص ۱۷۶.
#عالم
#خیام
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
سیب
از سیاوش کسرایی
بر پنجهی پا، برآمد آن یار و پرید
تا از سرِ شاخسار، سیبی را چید
بِستُرد به سینه گَرد آن را و فِشُرد
بر سرخی سیبِ کال، دندان سپید
گوشهی تماشا، میرافضلی، ص ۸۸.
#سیب
#سیاوشکسرایی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
آب روان
از سیمین بهبهانی
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آبِ روانیم که از جوی تو رفتیم
از سالهای آب و سراب، چلچراغ، ص ۸۸.
#آبروان
#سیمینبهبهانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
عاشق و سلامت؟
از فخرالدین عراقی
در عشق، اگر بسی ملامت ببری
تا ظن نبری جان به قیامت ببری
انصاف دِه از خویشتن ای خامطمع
عاشق شوی و جان به سلامت ببری؟!
گزیدهی آثار فخرالدین عراقی، سعید یوسفنیا، ص ۲۸۱.
#عشق
#فخرالدینعراقی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
چون شمع
از حزین لاهیجی
باید همه تن، صرفِ نگاهی شد و برخاست
چون شمع، سراپا همه آهی شد و برخاست
هر دانهی اشکی که به راه تو فشاندم
از فیضِ وفا، مِهرگیاهی شد و برخاست
مهرگیاه: گیاه مهر و محبت، گیاهی که ریشهی ضخیم و گوشتی آن، بسیار شبیه بدن انسان است.
گزیدهی غزلیات حزین لاهیجی، مهروش طهوری، ص ۶۹.
#شمع
#وفا
#حزینلاهیجی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شمس و مولانا
از عمران صلاحی
فریاد به سینهام، دلِ شیدا زد
چون قایق کوچکی، به دریاها زد
یک بار دگر، عشق فرود آمد و شمس
مضرابِ جنون، به ساز مولانا زد
گوشهی تماشا، میرافضلی، ص ۹۹.
#شمسومولانا
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae