زمین شوره و سنبل
از سعدی
زمین شوره، سنبل برنیارد
درو تخمِ عمل، ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن، چنان است
که بد کردن، به‌جایِ* نیک‌مردان
*به‌جایِ: درحقّ، درباره‌ی.
کلیات سعدی، گلستان، باب اول: در سیرت پادشاهان، ص ۴۲.
#زمین‌شوره‌و‌سنبل
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
قضا
از سعدی
قضا، کشتی آنجا که خواهد بَرَد
اگر ناخدا، جامه بر تن دَرَد
مشاعره، خرّمی، ص ۲۱۸.
#قضا
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پند شنیدن
از سعدی
گفتِ عالِم، به گوشِ جان بشنو
ور نمانَد به گفتنش، کردار
باطل است آنچه مُدّعی گوید:
خفته را خفته کی کند بیدار؟
مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر دیوار
کلیات سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، ص ۹۳.
#پند
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بدی نکردن
از سعدی شیرازی
💐به مناسبت اول اردیبهشت، روز بزرگ‌داشت سعدی
هر بد که به خود نمی‌پسندی
با کس مکُن ای برادر من!
مشاعره، خرّمی، ص ۲۹۳.
#بدی
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
جامه‌ی ریا
از سعدی
ای درونت برهنه از تقوا
کز برون، جامه‌ی ریا داری
پرده‌ی هفت‌رنگ در مگذار
تو که در خانه بوریا* داری
بوریا: حصیر.
کلیات سعدی ، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، ص ۹۷.
#ریا
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
درویشِ مُستمَند
از سعدی
تا توانی، درون کس مخراش
کاندرین راه، خارها باشد!
کارِ درویشِ مستمند برآر
که تو را نیز کارها باشد!
کلیات سعدی، فروغی، گلستان، باب اول: در سیرت پادشاهان، ص ۶۶.
#درویش‌مستمند
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کبر و تندی
از سعدی
نشاید بنی‌آدمِ خاکزاد
که در سر کند کِبر و تندی و باد
تو را با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی!
کلیات سعدی، فروغی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۷۵.
#کبر‌و‌تندی
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
مردمی
از سعدی
اگر خود بَردَرَد پیشانیِ پیل
نه مرد است آن که در وی مردمی نیست
بنی‌آدم، سرشت از خاک دارد
اگر خاکی* نباشد، آدمی نیست!
*خاکی: فروتن.
کلیات سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، ص ۹۵.
#مردمی
#آدمی
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بنی‌آدم
از سعدی
بنی‌آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش، ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورَد روزگار
دگر عضوها را نمانَد قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
کلیات سعدی، گلستان، باب اول: در سیرت پادشاهان، ص ۴۷.
#بنی‌آدم
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
حکمت خدا
از سعدی
خدای ار به حکمت ببندد دری
گشاید به فضل و کرم دیگری*
بسا مُفلِس بی‌نوا سیر شد
بسا کار مُنعِم، زبر زیر شد
*نسخه‌بدل در حاشیه‌ی کتاب:
ز رحمت گشاید درِ دیگری
کلیات سعدی، بوستان، باب دوم: در احسان، ص ۲۶۴.
#حکمت‌خدا
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
حال درماندگان
از سعدی
آن که در راحت و تَنَعُّم زیست
او چه داند که حال گرسنه چیست؟
حال درماندگان کسی داند
که به احوال خویش درمانَد
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۴.
#حال‌درماندگان
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
اندیشه و گفتار
از سعدی
سعدی افتاده‌ای‌ست آزاده
کس نیاید به جنگِ افتاده
اول اندیشه وان گهی گفتار
پای‌بست آمده‌ست و پس، دیوار!
کلیات سعدی، گلستان، دیباچه، ص ۳۵.
#اندیشه‌و‌گفتار
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae