اسیرانِ من و مایی
از رحیم معینی کرمانشاهی
ای وای، در این دارِ فنا، خستگی ما
چیزی نَبُوَد، جز غم دلبستگی ما
ما جمله، اسیران من و مایی خویشیم
این جاست همان علت صددستگی ما
افسوس که با قید تعلّق، خبری نیست
ز آزادگیِ مُطلق و وارستگی ما
ای شمعها بسوزید، ص ۸۸.
#وارستگی
#معینیکرمانشاهی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
گل سرخ
از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
بخوان به نامِ گل سرخ در صَحاریِ* شب
که باغها، همه بیدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان، تا کبوتران سپید
به آشیانهی خونین، دوباره برگردند
*صحاری: جمع صحرا.
بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۴۸۷.
#گلسرخ
#شفیعیکدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
راست و چپ
از حسین منزوی
از راست، صدای گفتوگو میآید
وز چپ، همه بانگِ هایوهو میآید
بیگانه ز هر دو، من سراپا گوشم
کآواز تو از کدام سو میآید
از ترمه و تغزّل، منزوی، ص ۲۰۴.
#راستوچپ
#حسینمنزوی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پاکدلان
از محمد قهرمان
با پاکدلان باش که آلوده نگردد
گر دامنِ گُل، بستر شبنم شده باشد
خلوت انس، ج ۳، ص ۴۲۵.
#پاکدلان
#محمدقهرمان
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شاعر
ازخوشدل تهرانی
نیست شاعر آن که بهرِ زر شود مَدّاح زور
فرق بسیار است با مرد سخن، مُزدور را
مشاعره، خرمی، ص ۲۸۷.
#شاعر
#خوشدلتهرانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
ره عشق
از محمدعلی عبرت نائینی
در بادیهی عشق، سفر خواهی اگر کرد
از همّت مردان خدا، زاد سفر گیر
صد گونه خطر در ره عشق است به هر گام
گر در تو تحمّل نَبُوَد، راه دگر گیر
دیوان عبرت نائینی، ص ۲۸۵.
#عشق
#عبرتنائینی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
انتظار
از بیژن ارژن
کی می آیی سوارِ خورشید به دست؟
که ماه به انتظارت از نیمه شکست
گفتند که روز جمعه خواهی آمد
این جا هر هفت روزِ هفته، جمعهست
گوشهی تماشا، رباعی از از نیما تا امروز، میرافضلی، ص ۲۱۹.
#انتظار
#جمعه
#بیژنارژن
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بلاگردان
از مرتصی امیری اسفندقه
با تو میشد کاشکی میآمدم تا کربلا
تا بلاگردان شوم، یک بازدَم جان تو را
کاش بودم تا بگردم در طوافی بیشکیب
کعبهی چشمانِ از کعبه گریزانِ تو را
کَوار، ص ۳۵۷.
#کربلا
#کعبه
#امیریاسفندقه
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بندگی
از دکتر نصرتالله کاسمی
اگر آدمی به صفا رسد، همه درد او به دوا رسد
ز زمین به عرش خدا رسد، بنگر که تا به کجا رسد!
تو چو بندگی ز صفا کنی، نه ز روی ریب و ریا کنی
همه کار بهرِ خدا کنی، به تو گونه گونه عطا رسد
خلوت انس، ج ۳، ص ۴۳۰.
#بندگی
#نصرتاللهکاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae