گذشته و نامده
یک رباعی از احمد میمَندی
از کار گذشته، هیچ تیمار* مدار
وز نامده، جان خویش بیمار مدار
آسان گذرد کار، تو دشوار مدار
یکساعته عمر خویش را خوار مدار
*تیمار: اندوه.
رباعیات خیّام و خیّامانههای پارسی، سید علی میرافضلی، ص ۴۱۱.
#گذشتهونامده
#احمدمیمندی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
امید و آرزو
از محمدعلی شریفی
گر لالهزار عشق و گلِ آرزو نبود
صبح بهارِ عمر، بدین رنگ و بو نبود
لطفی نداشت دامن صحرای زندگی
در آن اگر امید نبود، آرزو نبود
گزینهی موضوعی اشعار فارسی، ص ۴۹۸.
#امیدوآرزو
#محمدعلیشریفی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
فلسفه و سَفسَطه
از فاضل نظری
از فلسفه تا سفسطه، یک عمر دویدم
آخر نه به اقرار رسیدم، نه به انکار!
آنها، نظری، ص ۵۱.
#فلسفهوسفسطه
#فاضلنظری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
مرد و باطل نگفتن
از سعدی
نه مرد است آن به نزدیکِ خردمند
که با پیلِ دَمان* پیکار جوید
بلی، مرد آن کس است از روی تحقیق*
که چون خشم آیدش، باطل نگوید
*دمان: خشمگین، خروشنده.
*از روی تحقیق: بهحقیقت، به راستی.
کلیات سعدی، گلستان، باب اول: در سیرت پادشاهان، ص ۶۶.
#مرد
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
عاقل و نادان
از شرر همدانی
هرگز از افعال خود، نابخردان آگه نیاند
رنج بیحد، عاقل از اعمال نادان میبرد!
گزینهی موضوعی اشعار فارسی، جباری، ص ۵۳۳.
#عاقلونادان
#شررهمدانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
سخن عارفان
از صابر همدانی
با آن که نباشد به تواَش مهر و وفا
بیهوده چه میزنی دَم از صلح و صفا؟
از من بشنو که عارفان میگویند:
خویشی، به خوشی باید و سودا، به رضا
دیوان اشعار صابر همدانی، ص ۲۸۵.
#سخنعارفان
#صابرهمدانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae