eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
12.4هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
به دوست گفتم از خاطرات شهید فتحی برام بگین تا منم تا جایی که میتونم منتشر کنم آخه شهید فتحی هم خیلی و در عین حال هم هستن چون خاطرات زیادی ازشون منتشر نشده. بزرگوار شهیدفتحی در گفتن شهید فتحی وقتی پیشمون هم بودن گمنام بودن کنارمون بود اما حضورش احساس نمیشد انگار زمینی نبود اصلا اینجایی نبود و شاید دلیل گنامیشون همین باشه،شاید خود شهید دوس داشته باشن مثل مادرشون (س)گمنام باشن،خیلیا هم تلاش کردن براش کتاب بنویسن ولی کارشون به نتیجه نرسید.😔
امام خامنه ای: 🍂بعضی ها که با #شهدا انس بیشتری دارند در مشکلات زندگی #متوسل به شهدا میشوند و شهدا #جواب میدهند #شهیدمحمدغفاری #مدافع_وطن http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
مثل عڪسِ رخ مهـتاب که افتادہ در آب در دلــم هـستی و بین من و تو فاصلــه هـاست . . . ‌"نخستین سفیر
💠خاطره اي از شهيد آويني 🌷یادم هست یک روزی شهید ، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم.😊شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جمله جالبی گفت.‼️ من بین این دو بودم. 🌷شهید گنجی به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی❗️ دیگر باب شهادت هم بسته شد».😢آوینی در جواب گفت: «نه برادر، لباس تک‌سایزی است که باید آدم به اندازه آن در آید،👌 هر وقت به سایز این تک سایز درآمدی، می‌کنی،🕊 مطمئن باش» 🌷من که این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی 🕊 می‌کنم؟».شهید آوینی در جواب گفت: «تو در چیزهایی داری»👝 و نام چند منطقه جنگی که در آنها ساخته بودم را آورد 🎥و بعد ادامه داد: «در چیزهای دیگری هم هست که نمی‌دانم چیست، هر وقت کوله‌‌ات شد، خواهی کرد».💯مدتی پس از این گفت‌وگو مرتضی آوینی به رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز شهید شد😔 🌷 📎سالروز ولادت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدم راوی: #پدر_شهید مادرش با رفتنش به سوریه مخالفت میکرد. یک روز #جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد، بعد به مادرش گفت:هر سال روز #عاشورا برای عزاداری امام حسین (ع) میروی و گریه میکنی؟مادرش گفت بله؛ روح الله گفت: مادر به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید! در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو، میگفت: زن و بچه برای #آزمایش است.حتی در برابر گریه ها و بی تابی های حنانه در #بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن #منصرف شود. #کلام_شهید: آخرتتان را به دنیای #فانی نفروشید و بدانید در آنجا می خواهیم به خدا در قبال خون شهدا #جواب پس دهیم؛ نکند شرمنده امام حسین (ع) شویم. #گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👇👇👇 🎥 کسایی که رفتن و نرفتن ببینند !!! 🔴 در برنامه 👇: هر که باشی دستت رو دراز کردی ،بی نمیزاره! http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──