🔰روایت شهید #علی_صیاد_شیرازی
از شب 🌙عملیات مرصاد
♻️شبانه خودم را با #یک فروند هواپیمای✈️ فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه #پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم.
چنان جو #پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند؛ وقتی که به منطقه #مسلط شدیم،
🔰 طرح به دام انداختن کاروان منافقان را ریختیم. آنان باید با خیال راحت تا #تنگه چهارزبر میآمدند که در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه بود،
در آن تنگه باید #خلبانان هوانیروز از عقب و جلو راه را برکاروان میبستند و ... طرح که آماده شد،
♻️با فرمانده پایگاه هوانیروز #تماس گرفتم و خواستم آماده عملیات باشند؛ صبح 🌤روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز یا علی آغاز شد، در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که #زمانی برای پشیمانی نمانده بود.✨
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🏷#زندگینامه_شهيد_چمران ✫⇠بہ روایت همسر(غاده جابر) ✫⇠قسمت : بیست و یکم 🍃در وجودم دوست داشتم لبنان
🏷#زندگینامه_شهيد_چمران
✫⇠بہ روایت همسر(غاده جابر)
✫⇠قسمت : بیست و دوم
🍃فردای آن روز بازرگان او را خواست و با لبخند گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان گفته غاده بیاید غاده گل از گلش شکفت
🍃از اول می دانست که محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید ، حتی اگر جنگ باشد .مصطفی راضی است او برود پاوه و آن قدر عزیز و عاقل است که "محسن الهی" را دنبال او فرستاده ،محسن را از لبنان از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید ، می شناخت .
🍃البته من وقتی رسیدم پاوه ، آن جا از محاصره در آمده و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود او را روز بعد دیدم،وقتی آمد همان#لباس_جنگی تنش بود و خاک آلود ، یاد لبنان افتادم،من فکر میکردم کلاشینکف و لباس جنگی مصطفی در ایران دیگر تمام شد ،ولی دیدم همان طور است ، لبنانی دیگر
🍃مصطفی به من گفت: می خواهم در کردستان بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است.
🍃از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم مخصوصاً برای روزنامه های کشورهای عرب،مصطفی می گفت و من می نوشتم .
🍃نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم از پاوه به سقز ، از سقز به میاندوآب ، نوسود ، مریوان و سردشت .مصطفی بیشتر اوقات در عملیات بود و من بیشتر اوقات ، تنها .
🍃زبان که بلد نبودم .قدم میزدم تا بیاید گاهی با#خلبانان صحبت می کردم ، چون انگلیسی بلد بودند ...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸