eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.1هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
12.4هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
ولادت ۱۳۷۳/۳/۵ شهادت ۱۳۹۶/۳/۶ نام_جهادی: مسئول اطلاعات تیپ (س)   مزار مطهر:بهشت زهرا_ تهران ؛قطعه ۵۰ ردیف ۱۳۸ نحوه شهادت:در جریان گشت شناسایی در منطقه «الطنف» مرز اردن و عراق بر اثر انفجار  به درجه رفیع شهادت نائل آمد مادر بزرگش میگفت، پسرم هرسری از  برمیگشت از در وارد میشد و میگفت: مامان جون ، لیاقت برگشتم. اخرین باری که اوردنش؛ بهش میگفت دیدی این سری با  برگشتی... http://sapp.ir/golestanekhaterat http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷
✳ مدار مغناطیسیِ علی (ع) 🔻 یک آهن در حالت طبیعی فقط یک آهن است و وقتی به یک مدار مغناطیسی متصل می‌شود، خودش مدار مغناطیسی می‌گردد... به همین دلیل دارای اعجاز است. 🔸 هر كس به مدار مغناطيسی (ع) نزدیک‌تر شد، اين مدار بر او اثر می‌گذارد؛ او می‌شود، او می‌شود، او پاک می‌شود. 👤 📝 بخشی از سخنرانی در اختتامیه‌ی کنگره‌ی ملی ۸ هزار شهید گیلان ۹۵/۲/۱۴ http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷🕊 شهید : ✅هر كس به مدار مغناطيسی (علیه السلام) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر می گذارد او می‌شود، او می‌شود، او پاک می‌شود... http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🏷#زندگینامه_شهيد_چمران  ✫⇠بہ روایت همسر(غاده جابر) ✫⇠قسمت : پنجم 🍃بار دوم که دیدمش(دیدن چمران)برا
🏷  ✫⇠بہ روایت همسر(غاده جابر) ✫⇠قسمت : ششم 🍃تو دیوانه شده ای ! این مرد بیست سال از تو بزرگتر است ،ایرانی است ، همه اش توی جنگ است ، پول ندارد ، همرنگ مانیست ، حتی شناسنامه ندارد !سرش را گرفت بین دستهایش و چشمهایش را بست . چرا ناگهان همه اینقدر شبیه هم شده بودند ؟انگار آن حرفها متن یک نمایشنامه بود که همه حفظ بودند جز او.             🍃مادرش ، پدرش ، فامیل ، حتی دوستانش . کاش او در یک خانواده معمولی به دنیا آمده بود ، کاش او از خودش ماشین نداشت ! کاش پدر او بجای تجارت بین افریقا و ژاپن معلمی می کرد ،کارگری می کرد ، آنوقت همه چیز طور دیگری می شد.می دانست ، وضع مصطفی هم بهتر از او نیست .بچه هایی که با مصطفی هستند او را دوست ندارند ،قبولش نمی کنند. آه خدایا ! سخت ترین چیز همین است .کاش مادر بزرگ اینجا بود . اگر او بود غاده غمی نداشت . 🍃مادر بزرگ به حرفش گوش می داد ، دردش را می فهمید .یاد آن قصه افتاد .قصه که نه ، حکایت زندگی مادر بزرگ در آن سالهایی که با شوهر و با دو دخترش در زندگی می کرد.جوانی سنی یکی از دخترها را می پسندد و مخالفتی هم پیش نمی آید ،اما پسرک روز عاشورا می آید برای خواستگاری ، عقد و ... مادر بزرگ دلگیر می شود و خواستگار را رد می کند ،اما پدر بزرگ که چندان اهل این حرفها نبوده می خواسته مراسم را راه بیندازد.مادربزرگ هم تردید نمی کند ،یک روز می نشیند ترک اسب و با دخترش می آید این طرف مرز ، به صور . 🍃مادر بزرگ پوشیه می زد ،مجلس امام حسین (ع) در خانه اش به پا می کرد و دعاهای زیادی از حفظ داشت .او غاده را زیر پرو بالش گرفت ،دعاها را یادش داد و الان اگر مصطفی را می دید که چطور زیارت عاشورا .صحیفه سجادیه و همه دعاهایی را که غاده عاشق آن است و قبل از خواب می خواند در او عجین شده در ازدواج آنها تردید نمی کرد . 🍃و بیشتر از همه همین مرا به مصطفی جلب کرد ،عشق او به ولایت ، من همیشه می نوشتم که هنوز دریای سرخ ،هر ذره از خاک جبل عامل صدای را به من می رساند .این صدا در وجودم بود .حس می کردم باید بروم ، باید برسم آنجا ، ولی کسی نبود دستم را بگیرد ، مصطفی این دست بود .وقتی او آمد انگار آمد، سلمان منا اهل البیت(ع).او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمات ، از روزمرّگی بکشد بیرون ... ☀️ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸