eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.2هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
12.5هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️از خون جوانان وطن لاله دمیده ... #گام‌_دوم_انقلاب با تقدیم چندین شهید شروع شد... و این راه ادامه دارد... #سپاه_تسلیت #ایرانم_تسلیت #شهدای_امنیت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
‏روایت داریم می فرماید: شَهیدُ البَحرِ مِثلُ شَهیدَیِ البَرِ؛ ‎ مانند دو شهید در خشکی است. خوش به سعادتتون ‎ http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🕊💐🌺🌴🌺💐🕊 و یاد و خاطره خصوصاً گرامی باد . http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
✍بر ما خرده نگیرید که چرا روز و شبمان لبریز از یاد شهداست.... که اگر یاد شهیدی در دل، خانه کرده نه از پاکیِ دلِ ما... که از لطف و عنایت شهید است...💔 بـه یـاد ودیگر 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔵 |دریابان فداکار هرمزگانی برای امنیت جانش را فدا کرد 🔹روز گذشته، شهید فرخیانی که در ایام مرخصی به سر می برد، پس از حضور پلیس در محلی در شهرستان یاسوج در راستای جلوگیری از مزاحمت اراذل و اوباش، میان ماموران و آنان درگیری ایجاد می‌شود که در این حین مرزبان هرمزگانی، احسان فرخیانی که به همراه خانواده در آن منطقه بوده با مشاهده درگیری احساس مسئولیت نموده و‌ با جدا شدن از همسر و فرزند خود به کمک ماموران پلیس و مقابله با ارازل و اوباش می پردازد. 🔹متأسفانه استواریکم "احسان فرخیانی" در این درگیری مقابل چشمان همسر و فرزند خود مورد اصابت گلوله یکی از اراذل و اوباش قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل می‌ گردد 🔹شهید "احسان فرخیانی" متولد ۱۳۷۶ بود و از وی یک فرزند سه ماهه به یادگار مانده است. 📌 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔰یک بار من در آشپزخانه بودم و او هم سر کار بود، وقتی رسید گفت: «شهید سعید است و شهادت سعادت» و بلند گفت: «خانم دعا کن تا من شهید شوم.» من هم از آشپزخانه گفتم: «ان‌ شاءالله. ان شاءالله که اکبرآقا شهید شود؛ ولی نه در این سن و سال.» آخر پسر کوچکمان زمانی که پدرش شهید شد یک سال و سه ماهش بود، یکی دیگر ۱۰ ساله و دیگری ۵ سال و نیمه بودند. 🔰خیلی به او وابسته بودم؛ چون من سه تا بچه کوچک داشتم و وقتی کارهای خودش تمام می‌شد خیلی به من کمک می‌کرد، بچه‌ها را حمام می‌برد، ظرف‌ها را می‌شست و کارهای منزل را انجام می‌داد. هر چند زمان خیلی کمی‌خانه بود و گاهی ساعت ۱۰، ۱۱ شب می‌آمد؛ ولی با این حال کمک حالم بود. 🔰به نظرم اخلاصش باعث شهادتش شد ، او خیلی انسان بااخلاصی بود و کارهای خیری را که انجام می‌داد به دیگران نمی‌گفت. خیلی کمک حال مستمندان بود. مسئله دیگری که فکر می‌کنم باعث شد به این درجه برسد، احترام زیادی بود که برای دیگران به ویژه مادرش قائل بود. محال بود برویم منزل مادرشان و دست مادرش را نبوسد، دست و پیشانی مادرش را نبوسد. گاهی هم می‌افتاد زمین و پای مادرش را می‌بوسید. اکبر عبدالله نژاد 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸