یک شب رفتیم مهمانی، موقع برگشت حالش خیلی بد بود. بی مقدمه گفت: «من پیمون ام پر شده. اگر شما اجازه ندی من برم #سوریه و اینجا بمیرم، مدیون منی. اگه من برم #شهید بشم پسرم، مهدی، حکم پسر شهید داره، ولی اگر اینجا تو رختخواب بمیریم اون بچه یتیمه و اوضاعش فرق داره.»
همان شب نشستم توی سجاده و گفتم: «خدایا اگه تو یه امانتی به من دادی، مدیون من قرارش نده. اگر بند به #رضایت منه، بره اما اینجا نمیره».
راوی: مادر شهید
شهید #ابوالفضل_شیروانیان
کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان:
@GolestanShohadaEsf