eitaa logo
کانال خبری گلستان شهدا
44.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
4 فایل
ارتباط با کانال و تبلیغات👇 https://eitaa.com/Admin_GolestanShohada ✅ کانال خبری گلستان شهدا با کد ۱-۱-۶۹۲۶۷-۶۱-۴-۲ در سامانه شامد وزارت ارشاد ثبت گردیده است. این کانال شخصی بوده و هیچ ارتباطی به ارگان خاصی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
، دل را مانند آب، زلال و صاف می‌کند إقرا ... ... کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
دارم به فکر می‌کنم..! کسی که اگر در زخم عمیق‌تری می‌خورد می‌شد و شاید ما قرار می‌گرفت. اما راهش گم گشت و مسیرش به رسید و دستانش به خون آغشته شد! به خودم فکر می‌کنم ...! که اگر را نشناسم، که اگر را نشناسم ...؟ کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
بسم رب الشهدا و الصدیقین ، و اهل بیت پس از مدتها تحمل درد و رنج ناشی از جراحات زمان سرانجام به پیوست و به دیدار معبود شتافت ... روح پاکش با حضرت مولا علی ابن ابیطالب محشور باد.... کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
همیشه‌ می‌گفت: تا وقتی که زمان نرسیده، دنبال ارتباط کلامی با نرید، چون آهسته آهسته خودتون رو به می‌کشید... شهید کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
اینجا عرش است یا فرش !؟ تو گويی نشسته‌اند و می‌کنند آیات الهی را ... کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
نماز، قبل افطار... سیره در ماه چنین بود که قبل از افطار، می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطشِ انسان برای آب و غذا زیاد می‌شود؛ در این لحظه‌ها این‌ نماز بیشتر است. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
مطمئن‌ باشید در هر که هستیم،اگر ذره‌ای در ما باشد، امروز نکنیم فردا سقوط میکنیم؛چون هرزمان یک موج میزند و یک مشت را بیرون میریزد شهید کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
اَللّهُمَّ نَوِّرْ قُلوبَنا بِالْقُرآن خدایا قلب‌هایمان را با نورانی کن... شهید گردِ هم آمده بودند این خوبان روزگار... کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(قسمت سوم) : هر چه شما دستتان را بالا بکنید به درگاه ، هر چه شما بکنید به درگاه خدا همه جواب می‌دهد. چقدر این روزها محتاج دعای ...حاج احمد، نیم نگاهی ما را بس...💔. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
خوابی که پس از شهادت شهید دید هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی .» عجله داشت. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» گفت: هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. گفت بنویس: «» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه نبودی!» اینجا بهم دادن. از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚 "تنها؛ زیر باران" کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جانم؛ یاد آن ساعت بیفتم که کسی آبت نداد را با روضه‌های وا می‌کنم کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
سخت است از همه "" یک و یک بماند.. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf