eitaa logo
گُلـ❤️ـشعر
216 دنبال‌کننده
364 عکس
132 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جماعت حرم عشق، حسین است حسین نغمه‌ی زیر و بم عشق، حسین است حسین راهِ عشق است و پر از پیچ و خم بسیار است بلدِ پیچ و خم عشق، حسین است حسین گر به عشق تو بگیرند مرا، خواهم گفت اولین متّهم عشق، حسین است حسین! شرط اوّل قدم عقل، حسن بود حسن شرط اوّل قدم عشق، حسین است حسین عَلم از دست علمدار نخواهد افتاد که امیر عَلَم عشق، حسین است حسین اربعین، کرب‌و‌بلا، ساقی شیرین رطبِ چایی تازه‌دم عشق، حسین است حسین! 🖤
ابری نیست! بادی نیست! می‌ نشینم لب حوض گردش ماهی‌ها، روشنی، من، گل، آب پاکی خوشه ی زیست! مادرم ریحان می‌چیند نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی‌هایی تر رستگاری نزدیک لای گل‌ های حیاط! نور در کاسه ی مس، چه نوازش‌ها می‌ ریزد! نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می‌آرد! پشت لبخندی، پنهان هر چیز! روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره ی من پیداست... 🌷@golsher2319🌷
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت عشق را نتوان شمردن سرسری بین که غارت کرده دل‎ها را به ناز خسته شد چشمانت از غارتگری هم نگاهت رشک آهوی خُتَن هم خرامت غیرت کبکِ دری هم به سیرت از ملک پاکیزه‌تر هم به صورت از پری زیباتری…
ای خـاک کـربـلا چـه لطیـف و مـعطـری خـاکـی هـزار بـار بـه از مشـک و عنـبری خاکی عجیـن بـه خون شهیدان کـوی عشق پـرپـر بـه روی تـو شده گل‌هـای حیـدری میـزاب و زمـزم و حَجَـر و مـروه فی المثـل همچـون کـواکبـنـد و تو خورشید انـوری بـا ایـن هـمـه شـرافت و ایـن رتـبه‌ای عجب غـمـگیـن و غـم‌فــزا و مـلـول و مکـدری سـقـای تـشـنـه کـام مگـر دیـده‌ای حـزیــن صد چـاک دیده‌ای تو مگر جسم اکبـری 📜 @sheraneh_eitaa
ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا از برِ یار آمده‌ای، مرحبا! قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟ مرغِ سلیمان چه خبر از سبا؟ بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟ یا سخنی می‌رود اندر رضا؟ از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟ با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟ بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟ آن‌همه دل‌داری و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد صلح فراموش کند ماجرا تا به گریبان نرسد دستِ مرگ دست ز دامن نکنیمت رها دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امیدِ دوا سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرّد قَفا هر سَحر از عشق دمی می‌زنم روزِ دگر می‌شنوم بر ملا قصهٔ دردم همه عالَم گرفت در که نگیرد نفسِ آشنا؟ گر برسد نالهٔ سعدی به کوه کوه بنالد به زبانِ صدا 📜 @sheraneh_eitaa
روحی مشوشم که شبی بی‌خبر ز خویش در دامن سکوت به‌تلخی گریستم نالان ز کرده‌ها و پشیمان ز گفته‌ها دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت دیشب آن نامهربان مه آمد و از اشک شوق آسمان دامنم را پر ز پروین کرد و رفت پیش از این‌ها ای مسلمان داشتم دین و دلی آن بت کافر چنینم بی‌دل و دین کرد و رفت تا شود آگه ز حال زار دل، باد صبا موبه‌مو گردش در آن گیسوی پرچین کرد و رفت وای بر آن مردم‌آزاری که در ده روز عمر آمد و خود را میان خلق ننگین کرد و رفت این غزل را تا غزال مشک موی من شنید آمد و بر فرخی صد گونه تحسین کرد و رفت 🍀@golsher2319🍀
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است این تاول است در کف پا یا جواهر است راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است دل‌های شست‌وشو شده و پاک، بی‌شمار چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود پاگیر جاده می‌شود آن دل که عابر است آن دل که می‌گریزد از جبر روزگار در جستجوی ردّ قدم‌های جابر است... عزیزانی که؛ توفیق زیارت اربعین نصیبشان شده سلامی هم از طرف اعضای محترم کانال گلـ❤️ـشعر به ساحت ملکوتی اباعبدلله الحسین علیه‌السلام و ائمه معصوم علیهم صلوات الله اجمعین بدهند. التماس دعای ویژه داریم❤️ 🍀@golsher2319🍀
پشت این پنجره جز هیچِِ بزرگ، هیچی نیست! قصه اینجاست؛ که باید بود، باید خواند پشت این پنجره ها باز هم باید ماند و نباید که گریست، باید زیست..! ┏━━━🍃🌻🍂━━━┓ ☀️@sherziba110☀️ ┗━━━🍂🌻🍃━━━┛
خبر آمدنت آمده از راه، بيا... سربزن ازدل يک‌ جمعه‌ی‌‌ناگاه، بيا! ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا تا که کامل بشود نيمه‌ی اين‌ماه، بيا عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار بازهم با دل آلوده‌ی ما راه‌ بيا درد ما بی‌خبری‌هاست، خودت باخبری ای تو از درد دل ما همه آگاه، بیا خواب غفلت شده کار همه‌ی ما بی‌تو يوسف قافله يک‌سر به لب چاه بيا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه بيا زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم آه! ای جان به‌لب‌آمده، کوتاه‌ بیا! گفت شاعر؛ "خبر آمد، خبری در راه است" خبر آمدنت آمده از راه، بیا... ┏━━━🍃🌻🍂━━━┓ ☀️@sherziba110☀️ ┗━━━🍂🌻🍃━━━┛
شعر از سعید بیابانکی ناگه ز سمت عشق، وزیدن گرفت شعر در سینه سوخت، بوی شنیدن گرفت شعر از حال رفته بودم و آمد سر مرا چون مادری صبور، به دامن گرفت شعر... حاضر نشد به خانه‌ی شاهان قدم نهد چون آبرو، ز کوچه و برزن گرفت شعر... نامه‌های کوفی، بیابانکی، ص ۸۴ و ۸۵. •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110