eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
(ادامه روضه بالا) صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... اول عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ () عرضه بداریم آقا جان... یاامیرالمومنین... طاقت نداشتید دخترتون زینب... شما رو در اون حالت ببینه... کجا بودی آقا... وقتی زینبت... توی شهر کوفه... سوار بر محمل... یکدفعه پرده رو کنار زد... دید سر بریده برادر بالا نیزه... ( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا) ای ماه زینب... (مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا) برادر میدونستم شهیدت میکنند... میدونستم اسیر میشم... ولی باور نمیکردم... یک روزی... سرت رو بالای نیزه ببینم... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب خدای متعال اسم ما رو جزء عزاداران واقعی امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام ثبت و ضبط بفرماید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شب 21 ماه رمضان) به ترتیب فایلها در پنج مرحله قرار داده شده است.👇 عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء بمناسبت شهادت جانگداز اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام، تسلای دل داغدار آن حضرت عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. 🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یابن الحسن... آقاجانم... شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین... کجا خیمه ی عزا بر پا کردید... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم... اما شما در کنارمون نباشید... ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا... حرم آقامون امیرالمومنین... خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد... روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد... ما بشینیم در کنار شما... زار زار گریه کنیم... 🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را 🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت یا صاحب الزمان... https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد 🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد عمرم داره تموم میشه... یابن الحسن... اما شما نیومدید آقا... 🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی 🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد یک عمری... ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و... از این دنیا برم... آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم... من این مصیبت رو به کی بگم... 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم امام زمان... 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم 🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد مردم بیایید امشب... از ته دل برا آقامون دعا کنیم... از خدا... فرج آقا رو بخواهیم... خودشون فرمودند: أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31 امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم... وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه... بگه من غریب نیستم... شیعیانم به یاد من هستند... 🔹یابن الحسن کجایی 🔹ای وای ازین جدایی حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو... خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم... میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو... چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه... این دو روز دنیا تموم میشه... خوش بحال اونهایی که... به عشق آقا زنده بودند و... با عشق آقا هم از دنیا رفتند... وقتی چشم از این دنیا ببندیم... تازه میفهمیم هر چی بود... در خانه این خانواده بود... حالا دستها رو بلند کن صداش بزن... یا بن الحسن... ( برای ورود به روضه👇) 🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه 🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد آقای من...امام زمان... 🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد 🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد دیگه دلت اینجا نباشه... بریم خانه امیرالمومنین... بیاد اون لحظه ای که... https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید 🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید شب شهادت آقامون امیرالمومنینه... امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین... خدایا امشب خانه حضرت چه خبره... 🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب 🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید شب یتیمی اربابمون حسینه... شب یتیمی خانم زینب کبری است... خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید... هی مياد کنار بستر بابا... مثل پروانه... دور بستر بابا میگرده... به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... هی میگه بلاخره خوب میشی بابا... بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا... بلاخره از جات بلند میشی... بابای خوبم... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند... هی میگن مادر اون آقایی که... هر شب برای ما نان و خرما میآورد... چرا ديگه نمیاد... مادر ... اون آقای که مثل پدر... هر شب ما رو نوازش میکرد... چرا نیومد... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد 🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید تا یتیمان کوفه فهمیدند... برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه... هر کدوم از این بچه ها... یک ظرف شیر رو به دست گرفتند... اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین... () اما دلها بسوزه برا... اون طفل شش ماهه ای که کربلا... از شدت تشنگی داشت جان میداد... یا صاحب الزمان منو ببخشید... بجای اینکه براش آب بیارند... با تیر سه شعبه جوابش رو دادند... من فقط همینو بگم... بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه... دید علی اصغرش داره جان میده... 🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود 🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا