eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ روضه بسیار جانسوز مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن،،،، حسین ،،، برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین،،،، حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت،،،، رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا،،،، حسین،،،، ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای هر روز ماه صفر فراموش نشود...
( سلام الله علیها ) خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماهِ شب های حسینی باباست محوِ حُسنِ سیمای تو بانو یا اینکه تو گرمِ تماشای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد « حورای حسینی » عالم فدای طرز بابا گفتن تو دیدی دختر چهار ساله چه جوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگر از ناقه افتاده باشه .. عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان ! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ... یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید ( بابا پاشو ببین ، چادرم خاکی شده ، بابا بابا ... حسییین ... بابا پاشو ببین چادرم آتیش گرفته بابا ... ) تو عصمتُ اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا برای خود دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه ، صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازارِ فردای حسینی ... 13/5/1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
2. امشب خدا.mp3
5.57M
( سلام الله علیها ) امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... 13/5/139 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( سلام الله علیها ) امشب مجلسمون با شبای دیگه فرق داره ، یه شب این خانم میآد ، یه شب سفر داره ، امشب شهدای مدافع حرم هم میان ، امشب شهید حججی هم میاد ، امشب دخترشهید حججی هم میاد ، ... شب دخترای سه چهار سال است ... امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... من که ، توان پا شدن ازجا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد ( بعضی ها فهمیدن چی میگم ، من دیگه نمیتونستم بلند بشم ، عمه زیر بغلهامو گرفت ... عمه پاشو بابا اومده ، عمه ... خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پُردرد و جراحتم زخمِ لب تو زخم لبم را کباب کرد ( وقتی نگاه کردم دیدم لبت ترک خودره بابا ، ... بابا بابا بابا ... ) دروازه ی پُراز غمِ ساعات یکطرف مارا یزید وارد بزم شراب کرد ( داره با بابا دردِ دل میگه ، امشب با درد دلهای این خانم بسوز ، امشب یه دلت کنار حرمش باشه ، یه دلت توو حرم ابی عبدالله باشه ، بابا خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، باسرِ بریده به دیدنش نمی اومد ، امشب خانمهایی که دختر سه چهارساله همراهشونه ، ... همین الان من یک خواهش ازتون میکنم ، اگه دختر چهارساله روی زانوت نشسته یاکنارت نشسته ، آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار ، ببین دستت بزرگتر ازصورت دختره ، ... حالا ببین این سیلی چه کرد ؟ درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( آی آی ... این یه بیت آدمو میکُشه ، این یه بیت جیگرو آتیش میزنه ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( میگفتم بابا ، میزدند ، میگفتم عمه ، تازیانه ام میزدند ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ( هان ، فهمیدی چی گفتم ؟ جیگرت سوخت ؟ یعنی هر موقع میخواستند مارو بزنند ، عمه می اومد ، بازوش رو سپر میکرد ، ... عمه عمه عمه ... عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ) 13/5/1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh