eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺷﺮ ﻛﻔﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺁﻗﺎ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﺎﻥ ﻧﺜﺎﺭﻯ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻧﺪ. 📚 ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 8، ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ: ﺹ 27، ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 201، ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻤﻌﺎﺩ: ﺹ 332، ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 97، ﺹ 168، ﻣﺼﺒﺎﺡ ﻛﻔﻌﻤﻰ: ﺝ 2، ﺹ 596 ﭼﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﻔﺎﺭ ﻗﺮﻳﺶ ﻗﺼﺪ ﻛﺸﺘﻦ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺁﻳﻪ: «ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻣﻦ ﻳﺸﺘﺮﻯ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎﺀ ﻣﺮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ... » «ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﺴﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ ﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ با ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ» ﺩﺭ ﺷﺄﻥ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. (ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ: ﺁﻳﻪ 207) ﺩﺭ ﺷﺒﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﻦ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ. ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺧﻄﺎﺏ ﺁﻣﺪ: «ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﮕﺎﻩ کنید ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻯ ﺍﻭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ». ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ ﺍﻣﻴﺮﺍلمؤﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴه ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻧﺪﺍ ﻛﺮﺩ: «ﺑﺦ ﺑﺦ ﻣﻦ ﻣﺜﻠﻚ ﻳﺎﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ». ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ «ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻣﻦ ﻳﺸﺮﻯ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎﺀ ﻣﺮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ» ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 19، ﺹ 39 🌸🍃 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ الله، وَ اللهُ رَءُوفٌ بِالْعِباد. بقره ـ ۲۰۷ خدا چه خوب می‌خرد ؛ آن را که سپر می‌شود ، تا زمین، داغ کامل‌ترین جلوه‌ی رحمت خدا را نبیند... بهار ( )با پاگشا می‌شود! تا اهل یقین بدانند: برای پاگشای "ربیع‌الأنام" باید بیاموزند برایش سپر شوند ،،، 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
كَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ  ✨ سوگند به هلالِ ماهِ رُخَت که تو می‌آیی،،، و کامِ عالم را "اَحلی مِنَ العَسَل" خواهی کرد،،، همچون طلوع صبح،پس از رسیدن زمین به منتهاالیهِ شب،،، همچون ربیعِ رحمت ؛ پس از زمهریر صفر ،که جانِ جهان به نبودن رسولی از جنس خدا گرفتار است،،، السلام علیک ای بهار نفوس 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2. حجت ثانی عشر.mp3
9.75M
(علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر
. . حجت الاسلام والمسلمین تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا ) تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... ) زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ... قلب بابَ ت از شرار زهرِ دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پاتا به سر ، يابن الحسن طفل بودي ، پيش چشمت چشم بابا بسته شد 2 تو نگه كردي و او زد بال و پر ، يابن الحسن آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم طفل بودي ، پيش چشمت دست بابا بسته شد تو نگه كردي و قنفذ ... كودك 6 ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشمِ خود خونِ جگر ، يابن الحسن قرن ها ، فرياد زهرا مادرت آيد به گوش از مدينه بينِ آن ديوار و در « يابن الحسن ... » 3 مادر؛ كاش بودم تا علي را يار بودم من جاي تو بينِ در و ديوار بودم مادر شنيدم بارها از پا فتادي ديدي علي تنها بوَد باز ايستادي ... يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا تُربت زهراست مخفي از نظر « يابن الحسن ... » فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ... 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه مربوط به شهادت امام حسن عسکری👇
‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) (السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه،،، _تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان _تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن _زود بود از بهـــر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان،،،پنج سال بیشتر نداشتید اقا،،،داغ بابا رو به دلتون گذاشتند،،، _قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد _سوخت جسم وجانش از پا تا به سـر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم،،، خانه امام عسکری،،، _طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد _تو نگه کـــردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر،،، دیدم امام عسکری در بستر بیماری،،، فرمود: برید پسرم مهدی رو خبر کنید،،، بگید پسرم بیاد،،، میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم،،،یه آقازاده خوش سیمایی،،،صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه،،،مشغول عبادت خداست،،، «الهی،،، یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه» عرضه داشتم آقا جان،،،حال امام عسکری منقلبه،،، میگه تا بر پدر وارد شد،،، نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد،،،صدا زد،،، یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ،،، إسْقِنِی الْمَاءَ،،، پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا،،، فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی،،، من دیگه رفتنیم باب،،، دیگه بعد از من یتیم میشی بابا،،، دیگه بعد از من غریب میشی بابا،،،پسر،،، بعد از من سر به بیابون ها میزار،،، همه تنهات میگذارند،،، خدا ميدونه،،، خیلی سخته برا فرزندی ببین،،، جلو چشمانش بابا داره جان مید،،، نتونه کاری کنه،،، اما هر طوری بود لحظات آخر،،، حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند،،، نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند،،، عرضه بداریم یا صاحب الزمان،،، خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید،،، _پدرت لحظــه های آخر عمـــر _آب از دســت پاکتان نوشـــید اما یا صاحب الزمان،،، میخوام بگم،،، _دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها،،، آماده ای بگم یا نه،،، _دم آخـــر پســــر نداشت حسین _تشنگی از گلویـــش می جوشید مردم،،، من از شما سوال میکنم،،، لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند،،، یک طرف علی اکبر،،،با بدن قطعه قطعه،،، روی زمین کربلا،،،یک طرف دیگه هم امام سجاد،،، از شدت بیماری،،،با صورت به زمین افتاده،،، نميتونه از جاش بلند شه،،،لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش،،،یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا،،،یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه،،، ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین،،، خنجر برهنه کرد،،، تسلای دل امام زمان،،،ناله بزن یاحسین،،، _مولا چه عاشــــقانه به معراج رفته بود _وقتی که زير چکمــه ی آن نانجيب بود _پيچيده بود ناله ی زينب ولي چه سـود _تنها سلاح خواهــرش"امّـن يجـيب "بود