eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.6هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
9.4هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#آیا_میدانید_که..... ✅آیا میدانید در گلزار شهدای کرمان ٩شهید داریم که با پیروی از علمدار کربلا ندای
《شهیدان مدافع حرم شهدای مظلومی هستند که با شهادت، حقانیت خود را اثبات کرده و برای دفاع از جان و ناموس مسلمانان در خارج از مرزهای جغرافیایی حاضر شدند.》 🔆شهید عجب ‌گل غلامی یکی از این شهیدانی است که در فیلم کوتاهی که قبل از آخرین عملیات و شهادتش در این عملیات منتشر شده، برای پیروزی و جوانان مسلمان آرزو می‌کند. 🗯خواهر شهید عجب‌گل غلامی از قول این شهید بزرگوار می‌گوید، آخرین باری که از پیش ما رفت و با وجود آنکه خیلی اصرار کردم تا به نرود، برادرم گفت در راه حضرت س بزرگترین افتخار شهادت است. 🤲 اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلك♥️ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🖤 ◼️ای دلم طاقت بياور! آتش غم ميرسد.. بر مشامم بوی اسپند #محرم ميرسد😔 تعویض ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سلام بر محرم و ماه عزا 💚سلام بر سفیر عشق کربلا 👌قطعا امسال محرم رنگ و بوی دیگری دارد ... 👈انگار سیدالشهدا علیه السلام دوباره چراغ خیمه را خاموش کرد که هرکس خسته شده و شک دارد به ماندن یا رفتن، تکلیفش را روشن کند و برود... 🤲 خدایا به حق حسین علیه السلام دستمان را بگیر حسینی بمانیم! 🚩 🏴 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔊 🌷تشییع پیکر مطهر مدافع حرم 《 شهید حاج علی صفرے پور 》 🔹پنجشنبه30مرداد ،ساعت 8:30 🔸از حسینیه ثارالله به سمت گلزار مطهر شهدا ✅ تشییع پیکر مطهر به صورت خودرویی انجام می شود ! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ۱۸_۱۷ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 🔸فصل اول (ادامه) یک بار من و مادرش کنجکاو شدیم و رفتیم ببینیم چه کار می کند! از پشت پنجره نگاه کردیم. دیدیم این جوان فرش را کنار زده و سرش را روی این موزاییکهای سرد گذاشته است و مناجات می کند. طوری ناله و زاری می کرد که ما هم پایینِ پنجره نشستیم و های های گریه کردیم. 😭 بارها مادرش دستهایش را به آسمان بلند کرده، گفته بود : « خدایا شکرت که از منِ قالی بافِ فقیر، چنین فرزندی سبز شد!» 🤲 من هم ندیدم روزی را که این مظلوم به درگاه خدا شکایت کند. هر کس جای او بود، فقری را که در زندگی ما بود می دید، دست به دعا بر می داشت و چیزهایی می خواست؛ امّا هیچ وقت ندیدم در آن نمازی که او می خواند و ارزشش صدبرابر نماز ما بود، در آن دعاها و سوز و گدازی که دل سنگ را آب می کرد، طلب مال دنیا کند. سفرهٔ ما همیشه فقیرانه بود؛ امّا این مؤمن با اینکه دوران جوانی خودش را می گذراند و احتیاج به تغذیه مناسب داشت؛ هر وقت نان و پیاز هم می خورد، دستهایش را به آسمان بلند می کرد و می گفت : « خدایا، ما را سیر کردی، گرسنه تر از ما هم سیر کن.» چون ما عشایر زاده هستیم. عشایر به سختی خو می گیرد، دلش همیشه با خداست. اهل کَلَک نیست. علی آقا هم خون عشایر در رگهایش بود. ملاحظهٔ همه را می کرد. وقتی سر سفرهٔ غذا می نشست، می دیدم خیلی آهسته غذا می خورد، بچّه های دیگر چهار لقمه بر می داشتند و او هنوز یک لقمه اش را هم تمام نکرده بود. می گفتم : «علی جان یواش می خوری؟ بخور، جان بگیری.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 💔به آرزویش رسید؛ در راه ، پاره‌پاره شد... ✍« ، جانباز ۷۰ درصد بود و به‌لحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق می‌گرفت. اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: "یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست! ببرید بنیاد ، هرکس از خانواده آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید. " هنوز هم کارتش در دفتر بنیاد است...» انگار چیزی در ذهن مدیر کل سابق بنیاد شهید استان جرقه زده‌باشد، مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «سردار سلیمانی ارتباط عاطفی خاصی هم با جانبازان داشت. ۷ شهریور سال ۸۶ مصادف با روز نیمه‌شعبان، حاج‌قاسم نامه‌ای نوشته‌بود برای جانباز آزاده، . در پایان آن نامه📃 نوشته‌بود: "برادر جان! مرا دعا 🤲🏻کن، چون به‌شدت محتاجم. دعا کن تا سال دیگر، در راه او پاره‌پاره شده‌باشم. " آرزوی حاج قاسم، ۱۲ سال بعد در دی‌ماه سال ۹۸ برآورده‌شد...» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 آماده سازی مزار شهید مدافع حرم، حاج علی صفری پور در گلزار شهدا 🔻کانال رس
خواندن نماز بر پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید حاج علی صفری پور و چه زیبا پس از سالها نوکری ارباب؛ امشب، شب اول ، دوباره کربلایی خواهی شد...🕊 سلام ما را هم به سیدالشهدا(ع) و فرمانده شهیدت، حاج قاسم سلیمانی برسان✋ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
. یڪ پارچہ نوشتہ داد دستمان و خواست آن را بگیریم تا نوشتہ‌اش را اصلاح ڪند می‌خواست فورے نصبش کند..
خودکار بیت المال ⚠️ وارد محل کار محمد در ساختمان شدم. خودکاری از روی میز برداشتم تا موضوعی را یادداشت کنم.🖊 اما‌ محمد آن را گرفت،یک خودکار دیگر به من داد و گفت: با این بنویس. با تعجب پرسیدم: مگر چه فرقی دارد؟!😳 گفت: این خودکارِ شخصی خودم است؛ ولی آن یکی، خودکار سپاه بود. 👤راوی:حسن ایزدی 《 》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان خواندن نماز بر پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید حاج علی صفری پور و چه زیبا پس ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜صبح امروز؛ مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر شهید مدافع حرم، سرتیپ دوم علی صفری پور در گلزار شهدای کرمان روحت شاد و یادت گرامی باد🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
مداحی آنلاین - خدارو شکر به آرزوم رسیدم - بنی فاطمه.mp3
8.44M
و آمد... ◼️◼️ ◼️ خداروشکر به آرزوم رسیدم نَمُردم و محرّمت رو دیدم خیلی دلم تنگ محرمت بود نمیدونی این یه ساله چی کشیدم! ◼️ ◼️◼️ 🎤سید مجید بنی فاطمه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ١٩_١٨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 🔸فصل اول (ادامه) می گفتم : «علی جان یواش می خوری؟ بخور، جان بگیری.» می گفت : «بگذار این بچّه ها گرسنه از کنار سفره نروند. اگر زیاد آمد، می خورم.» وقتی می دید همه کنار کشیده اند، دستش را بالا می برد، رو شکر می کرد، دعا می خواند و از خداوند طلب رحمت و رزق حلال می کرد. 🤲 با خود فکر می کردم بارالها، این آدم که با شکم گرسنه تو را شکرگزاری می کند، اگر شکمش پر باشد چه می کند؟! می گفتم : « سیر شدی علی آقا؟» می گفت : «در قلب آدمهایِ شکم سیر، خدا پیدا نمی شود.» 👌 چون با خدا بود، نگاه هم می کرد دلمان آرام میشد. امّا میان حرفهایی که او می زد یک چیزی بود که دلِ دردمند ما را نوازش می کرد. آن هم "آرامش" در گفتنِ حرفهایش بود. چنان با آرامش مطلب را می گفت که دلمان می خواست بیشتر بگوید. حرفِ اضافه نداشت و حاشیه گویی نمی کرد. اگر نیاز بود، حرف می زد؛ در غیر این صورت، با مونس خودش که بود خلوت می کرد. روزی گفتم : «علی آقا، چرا اینقدر کم حرف می زنی؟!» گفت : « بابا، حرف به تنهایی که ارزش ندارد.» گفتم : «حرفِ با ارزش بزن بابا!» خندید؛ گفتم : «چرا می خندی؟!» 🤔 گفت : «چون الان هم دارم زیاد حرف می زنم؛ امّا خدا می داند هر چه کمتر حرف بزنیم، هم مسئولیّت و هم گناهانمان کمتر می شود.» می گفتم : نگو پسرم! حرفهای تو بوی "بهشت" می دهد. یادِ چیزی افتادم؛ حرف توی حرف می آید. می خواهم از تحمّلش بگویم. از آقائیش، که تا عمر دارم قلب مرا می سوزاند. چون مظلوم بود و تمام سختی ها را با عزّت نفس تحمّل می کرد. و حاضر نبود کسی به خاطر او ، به زحمت و مشقّت بیفتد. قناعت و مناعتِ طبعِ بلندش، از او انسانی ساخته بود که اگر تمام دنیا را هم به او می دادی، حالش تغییر نمی کرد. معلّم من بود. 👌 افتخار می کنم که شاگرد فرزند خودم هستم. قبل از رفتیم نزدش که در پادگان آموزشی کرمانشاه سرباز بود. چند ساعتی با هم بودیم. موقع برگشتن...... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان سه شهید بزرگوار: و و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهدا با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @golzarshohada_admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 💠 اے کسے که از بنده ات زود راضے میشوے؛ بیامرز کسے را که جز دعا، چیزے ندارد..😔🤲 🔻کان
🌙  خدايا!!✨ من به سبب ذكر تو به سوے تو تقرّب مے جويم.☘ و خودِ تورا به درگاهت شفیع مے آورم.🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
۱:۲۰َ ؛ به وقت فرودگاه بغداد🥀 حاج قاسم را زدند تا شب ها راحت بخوابند! حالا به هرکجا می‌نگرند، قاسم
ساعت عاشقی 🕊 ‌ '۱:۲۰‌ بامداد حاج قــاسم..! رفیق خوشبخت ما ! جاے خالے ات در مجالس روضه اربـاب، نفس هایمان را تنگ میکند. این ، اولین محرمے ست که مهمان سیدالشهدا هستے . انگار تقدیر این بود که قطره اے از دریاے مصیبت حسین(ع) را هنگام دیدن دست بریده علمدارش بچشیم.. و چه تلخ بود این تقدیر! 😔 چه بهاے سنگینی پاے آن دادیم! خدا صبور کند ما را در مصیبتت .. حقا که همنشینے با حسین بن علے، تنها سزاوار خودت بود و بس! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_S
🌱من خجالت می‌کشم توی صورت نگاه کنم اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد آقا و آقا مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «می‌آیی مراسم؟» گفتم: «می‌آیم. چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است». مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلی‌ها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکو‌ها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم📱 را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم داشت حرف‌هایش را جمع‌بندی می‌کرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت: «حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست می‌بینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!» موقع پایین آمدن از پله‌ها به محمودرضا گفتم: «نمی‌شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: «من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهره‌اش خسته است.» پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور در فیلم آژانس شیشه‌ای به او گفتم: «این شما، اینم مربی‌تون!» دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. محمودرضا خودش هم همین طور بود؛ همیشه خسته. پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. می‌گفت: «من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده‌ای حرف می‌زدم. گفتم من این طور فهمیده‌ام که خداوند را به کسانی می‌دهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ این طور بوده‌اند. حاج قاسم حرفم را تایید کرد و گفت: بله همین بود». 💚 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
صآحب‌جآنم💚 حدِّ پروآزم... نگآه توسټــــ باݪم را نگیر...🍃 ✾͜͡أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج‌‎‌‌‌‎‌✾͜͡ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman