eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.3هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
33 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه @S_brhmn9271
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🌼ماجرای حضور سپهبد شهید قاسم سلیمانی د
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت رفتار و کردارش جذبم کرده بود. از آرزوهایم بود که شبیه او شوم. هر چند از محالات بود! گفتم: 《حاجی چیزی برایم بنویس که یادگاری بماند》 دست به قلم شد: "بسمه‌ تعالی علی عزیز چهار چیز را فراموش نکن: ۱.اخلاص ، اخلاص ، اخلاص ؛ یعنی گفتن ، انجام دادن و یا ندادن برای خدا؛ ۲.قلبت را از هر چیز غیر او خالی کن و پر از محبت او و اهل بیت علیهم‌السلام کن؛ ۲.نماز شب توشه عجیبی است؛ ۴.یاد دوستان شهید ، ولو به یک صلوات! برادرت ، دوستدارت سلیمانی" و امضایی که نشست پای این نصیحت های برادرانه . 📚منبع : کتاب سلیمانی عزیز 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
مقام معظم رهبری: امروزه ما هرچه داریم، از شهدا داریم🌷 ➰ ۱۴مهرماه، سالگرد عروج شهدای عزیز: 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔹حضور سربازان مرکز فاوا قدس در گلزار مطهر شهدا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
💠دقایقی قبل حضور وزیر آموزش و پرورش، آقای حاجی میرزایی و هیئت همراه در گلزار شهدای کرمان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
دنیا‌ بین من و تو فاصله - نریمانی.mp3
16.22M
دنیا بین من و تو فاصله انداخته آقا 💔 خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته آقا😔 _سید رضا نریمانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🔲 مراسم عزاداری حسینی در گلزار مطهر شهدای کرمان ◾️با سخنرانی: حجت الاسلام و المسلمین صابری اراکی ◾️و مرثیه سرایی: حاج منصور پور شیخ زمان: دوشنبه، ۱۴مهرماه بعد از نماز مغرب و عشا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#تابلو_نوشت ⚜ #شهید_عنایت_الله_سجادی_نیا هر انسانی در زندگی و سایر امور دنیوی‌اش، همواره دچار مشک
🌠 چند روزے مرخصے گرفت و به ڪرمان رفت.. وقتی برگشت، گفتم: چه زود برگشتے ! ڪارهایت تمام شد ؟ گفت: دفعه قبل از طرف اعزام شده بودم و برحسب وظیفه آمده بودم و این برایم عذاب آور بود .. لذا به ڪرمان رفتم و با سپاه تسویه حساب ڪردم و حالا آزادِ آزاد هستم و به میل و اختیار خودم آمده ام .☺️ گفت: میخواهم حضورم در جبهه براے "خدا" باشد؛ نه بخاطر انجام وظیفه ! 📷تصویری از شهید محمدحسینی در کنار رهبری معظم انقلاب 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
سخرانیحجتالسلامولمسلمینماندگاریMusic.mp3
36.49M
🎙 ⬜️ سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری در جمع زائرین گلزار شهدای کرمان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان هم اکنون... حضور معاون وزیر نفت بر مزار #سردار_دلها ❤️ 🔻کانال رسمی گلزار مطه
🔵امشب... سخنرانی‌حجت الاسلام و المسلمین صابری اراکی در گلزار مطهر شهدا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه :٧٧_٧۶ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 ادامه..... فقط می زدیم و جلو می رفتیم که ناگهان یک پای علی آقا روی مین رفت. همان دم، صدای «خط شکسته شد» بچه‌ها در گوشم پیچید و اندوه متلاشی شدن پای او، چشمم را پر از اشک کرد. 😭 .... علی آقا کناری افتاده بود. نه ناله می کرد، نه حرف می زد. انگار اتفاقی نیفتاده بود. خوشبختانه در آن لحظات خونریزی نداشت؛ امّا رنگ از چهره اش پریده بود. کنارش رفتم. لبخندی به لب داشت که یعنی "هیچ نگو". ☺️ دیگر معنای نگاهش را می دانستم. به زخمش نگاه می کردم که خلیلی را دیدم. ایستاده بود و نگاه می کرد. گفتم: «کاری داری؟» مظلومانه نگاهم کرد و گفت: « تیر خورده ام حمید آقا.» در دل، به روحیه اش «الله اکبر» گفتم.👌 پرسیدم :از کجا؟ دستش را از زیر شکم برداشت و نشان داد. تیر به بدترین جای زیر شکمش خورده بود. با اندوه زیاد بغلش کردم و بوسیدمش. دیگر رمقی برایش نمانده بود. ناگهان به زمین افتاد. کشان کشان آوردمش داخل کانال، سریع چهار نفر از بچّه‌های امدادگر را مأمور علی آقا کردم تا ببرندش عقب. برای اطمینان بیشتر، اسم آنها را پرسیدم و به آنها گفتم : «اگر برگشتم، این علی آقا را از شما می خواهم.» آنها هم قول دادند. سه نفر دیگر را هم مأمور خلیلی کردم. نشستم داخل کانال تا از حجم آتش کم بشود. نیم ساعت بعد که خواستم راه بیفتم، دیدم یکی از بچه‌های امدادگر که علی آقا را به آنها سپرده بودم، می آید. گفتم: «چی شد؟ علی آقا را بردید عقب؟» با شرمندگی سرش را به زیر انداخت و گفت: « خدا شاهد است وسط راه خودش را از برانکاد به زمین انداخت و گفت: « حال من خوب است. بروید علی خلیلی را زودتر به عقب برسانید.» سه نفر از بچّه‌ها هم که با من بودند، زخمی شدند، امّا موفق نشدیم ایشان را به عقب ببریم. فقط می گفتند : « خلیلی، خلیلی را برسانید.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman