eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
9.8هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 پس از چند روزی که انگشتم آبسه کرده بود و به آن اهمیّتی نمی دادم، نیمه شبی درد چنان فشار آورد که به تب و لرز افتادم. نه دکتری بود، نه دوا و درمانی. در کورهٔ تب می سوختم. در همان حال، علی آقا مثل پروانه دور و برم می چرخید و دائم دستمال خیسی را بر سرم می گذاشت. من لطف او را در حالی که از درد به خودم می پیچیدم، می دیدم و از شرمندگی سرم را زیر پتو می کردم؛ 😥 امّا او مثل مادری که بر بالین فرزند بیمارش باشد، تا صبح بالای سر من نشست. البته من می خوابیدم و هر بار از درد بیدار می شدم، اما او را می دیدم که دو زانو بالای سرم نشسته است. صبح که طلوع کرد، به جای دردمندی، شرمندگی وجودم را پر کرده بود. امّا من برای او چه کرده بودم؟ هیچ! او همیشه نه تنها در مورد من، بلکه برای همه احساس مسئولیت می کرد از زمان همنشینی با علی آقا، به یاد ندارم کاری در خور توجّه برای او انجام داده باشم. در کارهای مشترک سنگر هم منتظر نمی ماند که مثلاً من ظرف بشویم، او جارو کند. بارها از شرمندگی نمی دانستم چه بگویم. به آرامی بر می خاست و مشغول تمیز کردن دستگاههای مخابراتی می شد. یا پس از غذا که معمولاً آدم سنگین می شود و حال و حوصلهٔ بلند شدن ندارد، دست سالم خود را به زانو می گذاشت، «یا اللّه» می گفت و بلند می شد تا ظرفها را بشوید. وقتی جلویش را می گرفتی، می گفت : «فلان کار را هم تو بکن.» البتّه آن کار را هم خودش انجام می داد. اگر می گفتی اجازه بده من ظرف ها رو بشویم، می گفت : «شما درز شلواری را که پاره شده، بدوز.» اگر در حال انجام کار دیگری بود، چیز دیگری می گفت؛ امّا هنوز مشغول نشده بودی که وارد می شد و می گفت: «اجازه بده این کار را هم من انجام می دهم.» روزی گفتم...... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌱 خداوندا ... اگر گناهان ما را بخشیدی اگر صلاح میدانی لیاقت #شهادت را نصیب ما بگردان
خدایا... این چشم‌ها، بهانه تو را میگیرند و بی اختیار اشک می ریزند😭 خدایا... این خون که در رگ های من می چرخد، همه اش به شوق توست❤️ با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست! ای مهربانترین مهربان... 《از وصیت نامه 》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 ✍اطاعت از فرمان مادر حتی بعد از مرگ ادامه ... ".
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷 ✍اطاعت از فرمان مادر حتی بعد از مرگ ادامه ... ...حدود ساعت‌های ۱ یا ۱ و نیم شب که رسیدیم، به سر مزار مادرشان رفتیم و صبح زود نیز بعد از اقامه نماز صبح، دوباره سر مزار مادرشان رفتیم و همان جا، حاج قاسم دوباره من را صدا زد و گفت: ابراهیم! خوابت را بار دیگر برای من تعریف کن. ✴️شهریاری بیان داشت: "من گفتم حاج آقا، خواب من به جای خودش؛ فقط می‌خواهم احترام مادر شما را که سن و سالی از او گذشته بود نسبت به شوهرش بگویم که چه احترامی دارد.👌 شما دو یا سه روز یادتان رفته از پدر احوال بپرسید، مادرتان در عالم خواب به شما تذکر داد. این باید الگویی برای نسل آینده و آن‌ها که ازدواج می‌کنند، قرار گیرد و احترام همدیگر را نگه دارند." او افزود: حاج قاسم بعد از سخن من گفت: درست هم هست..؛ هر وقت مادرم را به تهران می‌آوردم، بیشتر از ۳ یا ۴ روز نمی‌ماند و برای رفتن اصرار می‌کرد. من می‌گفتم: مادر تازه آمده ای..! می‌گفت: من به پدرتان قول دادم و باید بروم و اگر من را نبری، خودم می‌روم؛ یا به برادرت سهراب یا حسین می‌گویم من را ببرند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
خوشا به حال بنده‌ای #گمنام که خدا او را بشناسد و مردم‌ او را نشناسند... -پیامبر‌ﷺ -اصول کافی ج۲۲
💔 نام: ... نام خانوادگی: ... نام پدر: ... تاریخ تولد: ... تاریخ شهادت: ... تو این همه نداری و گویی همه چیز داری ما این همه داریم و گویی هیچ نداریم :) 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
بغض من گریه شد و راه تماشا را بست...؛ از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد.... 💠💠💠 سالگرد عروج : 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
4_5983329363943228910.mp3
17.3M
❣باز پنجشنبہ و یـاد شهــــــدا❣ مدیونیم!.. به خون تک تک شهیدا مدیونیم به قطره قطره خون زهرا(س) مدیونیم😔 مدیونیم رفقا! به شهدا مدیونیم ... 🎙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جان.. تو بگرد و منو پیدا کن💔😭 🎥 استاد 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ١٢۵_١٢۴ 🔸فصل یازدهم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 روزی گفتم : «علی آقا، این دفعه دیگر نوبت من است و نمی گذارم شما زحمت بکشید.» این بار هم ضمن انجام کار، با حالتی دلنشین گفت : «هول نشو برادر. اگر من این کارها را انجام ندهم، پس چه کار کنم؟ من کار دیگری بلد نیستم.» این بزرگواری در همهٔ شئونات زندگی اش به چشم می خورد و باعث می شد تا هر کس به او می رسد، نتواند از او دل بکند. و این از جاذبه های معنوی علی آقا بود که وقتی مدتی در جایی می ماند و دیگران شناختی از او پیدا می کردند، مثل پروانه به دورش حلقه می زدند و بعد، حرف و سؤال و جواب بود که ردّ و بدل می شد. وقتی من این صحنه ها رو می دیدم، دلم می گرفت؛ چون فکر می کردم او باید بیشتر با من که رفیقِ سنگر او هستم، باشد. 😔 روزی دیدم آقای مؤذّن زاده و علی آقا روی دو تخته سنگ نشسته اند و آهسته حرف می زنند. خیلی دلم می خواست بدانم چه می گویند. تصور من این بود که دارد سفارش "علیرضا حسنی"، جوان ریز نقشِ تازه ملحق شدهِ به ما را، می کند؛ غافل از اینکه "آقای مؤذن زاده "آمده بود تا از محضر علی آقا کسب فیض بکند! صحبت این دو که تمام شد، "مهدی سخی" که از بچّه های اطلاعات بود، پیدایش شد. مهدی به لحاظ نوع مسئولیت و خصوصیات فردی، با همه کس نمی توانست مأنوس باشد. امّا چنان دلبستهٔ علی آقا بود که به قولی، بدون وضو اسم او را نمی آورد. نیم ساعتی هم اینها با هم اختلاط کردند. دیدم انگار علی آقا ما را تنها گذاشته و اگر اینطوری پیش برود، فاتحهٔ من خوانده است. آماده شدم بروم به ایشان بگویم....... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#baghdad/1:20' ✈️ هـمــه در خــواب آرمیـده شبے روح تــو بـا خــدا مــلازم شــد تــا بـیایــے دوبــ
به یاد آن ده لاله پرپر شده در فرودگاه بغداد💔 بعد از شهادت ، شعارهاے مرگ بر آمریڪایمان رنگ و بوے دیگرے به خود گرفت. نسل ما بهاے سنگینے داد تا فهمید چرا "مرگ بر آمریڪا" .. هرگز از خاطرمان نخواهد رفت ڪه چه بزدلانه، یتیممان ڪردند! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman