eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.5هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
9.3هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((اعزام به خارج)) بعد از شیمیایی اول به اصرار مسئولین لشکر، محمدحسین برای ادامه درمان به خارج اعزام می شود. در پاریس، محمّدحسین با یکی از دوستان دوران تحصیلش در مدرسه شریعتی برخورد میکند. آن دوست در مدّت اقامت محمّدحسین،او را راهنمایی میکند. شهر را نشانش میدهد وهرجا که نیازی بود به عنوان مترجم به او کمک میکند. او محمّد حسین را به خوبی میشناخت،از هوش و استعدادش با خبر بود و سابقه موفّقیّت های درسی اش را میدانست؛به همین سبب زمانی که محمّدحسین می خواهد به ایران برگردد، پیشنهاد عجیبی به او میدهد: «تو به اندازه کافی جنگیده ای ،دو بار مجروح شده ای ،به نظر من تو وظیفه خودت را به طورکامل انجام داده ای، دیگر کجا میخواهی بروی؟ همین جا بمان! اینجا میتوانی درس بخوانی و آینده درخشانی داشته باشی. من آشنایان زیادی دارم، قول میدهم هر امکانی که بخواهی برایت فراهم کنم.» محمّدحسین تشکّر میکند و در جواب میگوید :«اینجا برای شما خوب است و دشت های داغ های جنوب ایران برای من.🤗 دنیا و مافیها همه برای اهل دنیاست؛ امّا حسین، پسر ،آفریده شده برای و تا است و من زنده ام، توی جبهه ها می مانم .» هنوز دوماهی از رفتنش نگذشته بود که زنگ زد و گفت به زودی به ایران برمیگردد. چشمانش کاملا خوب نشده بود. دکتر برایش عینکی تجویز کرده بود که نمره اش به راحتی پیدا نمیشد و آن دفعه هم به مصیبت و بدبختی در قم شیشه را پیدا کردیم. چند وقتی که حالش بهتر شد، به جبهه برگشت... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman